لزوم داشتن اعتقادنامه کلیسایی
08/02/2023ممنوعیت ازدواج با بیگانگان
08/02/2023عناصر زندگی از کلام عیسی در انجیل یوحنا
مقدمه
در زمان عهد جدید مردم سواد آنچنانی نداشتند و فقط قشر خاصی توانایی خواندن و نوشتن داشتند. بنابراین صحبت کردن با جملات ثقیل و پر از معانی فلسفی با این امید که شنونده آن را به بهترین شکل درک کند مفید نبود. عیسی نیز در تعالیم خود سعی میکرد از مثالهای ساده و با کمک از عناصر شناخته شده استفاده نماید. این کار باعث میشد که شنوندگان او که اکثراً مردم عادی بودند تعالیمش را بهتر درک کنند. عیسی در این مثالها از عنوانها و نقشهایی که برای مردم آن دوره آشنا بود و ساده تر میتوانستند موضوع را درک کنند استفاده مینمود، نقشهایی مانند مباشر،[1] تاجر،[2] باغبان.[3] او در استفاده از این مثالها از عناصر طبیعی نیز سود میجست و خود را به آنها تشبیه میکرد. این نوشتار قصد دارد که تعدادی از این عناصر و نقشهایی که عیسی در مثالهای خود استفاده کرده را بررسی نماید.
آب حیات را از کجا می آوری؟
بدن انسان بین 60 تا 75% از آب تشکیل شده است. این یعنی انسان برای ادامه بقای خود نیاز به آب دارد. همچنین به وجود آمدن تمدنهای بشری نیز وابسته به آب بوده است.[4] تمامی شهرها در نزدیکی منابع آب ساخته می شدند. زندگی بدون آب برای انسان مقدور نیست. اما هر آبی هم قابل نوشیدن نیست. در قدیم برای دسترسی به آب قابل نوشیدن باید چاه حفر میکردند و یا مسیری را برای تهیه آب قابل شرب تا چشمهها طی میکردند.
در انجیل یوحنا باب چهارم میخوانیم که عیسی در گذر از منطقه سامره با زنی سامری گفتگو میکند. در این گفتگو که با درخواست آب از طرف عیسی آغاز میگردد،[5] زن از عیسی سوال میکند چرا او که یک یهودی است از یک زن سامری آب میخواهد. عیسی نیز پاسخ میدهد که اگر میدانستی چه کسی با تو گفتگو میکند از او آب زنده میخواستی.[6] زمانی که خواننده امروزی این آیه و آیه بعدی که پاسخ زن نوشته شده است را میخواند از خود میپرسد که چرا زن از این گفته عیسی شگفت زده نشد و حتی از عیسی میپرسد که تو که دَلو نداری چطور میخواهی از چاه آب بکشی. به عبارتی گویا زن میدانسته آب زنده چیست. دقیقا همینطور است و زن با این واژه آشنایی داشته و به همین دلیل نیز تعجب نکرده بود. در زمان عیسی به آب جاری و قابل شرب «آب زنده» میگفتند.[7] پس زمانی که عیسی این کلمه را استفاده نمود در واقع ادعای عجیبی نکرد، تنها سوال زن این بود که عیسی بدون دَلو چطور میخواهد از چاه، «آب زنده» بکشد.[8]
در ادامه عیسی به او پاسخ میدهد که هر که از این آب بنوشد باز تشنه خواهد شد، چیزی که برای زن و البته همه انسانها قابل درک است. اما عیسی ادامه میدهد که او میتواند آبی به زن بدهد که اگر از آن بنوشد هرگز تشنه نگردد، بلکه آن آب در درون زن تبدیل به یک چشمه شود که تا حیات جاودان هر روزه او را سیراب نماید.[9] در اینجا مشخص میشود که منظور عیسی آب شرب نیست. اما منظور او از آب زنده چه بود؟
در کتاب مقدس آیاتی وجود دارد که خدا را سرچشمه آب زنده معرفی میکند. با توجه به اینکه منظور عیسی از آب زنده، همان آب زنده ایی نبود که قابل نوشیدن باشد، پس باید منظورش آب زنده ایی باشد که در کتاب مقدس ذکر شده است. به عنوان نمونه در کتاب ارمیا باب 17 آیه 13 میخوانیم: «ای خداوند، تو امید قوم اسرائیل هستی؛ تمام کسانی که تو را ترک کنند، شرمسار خواهند شد. آنها مثل نامهایی که بر روی گرد و خاک نوشته شده باشند، محو میشوند، چون تو خداوند و سرچشمه آب زندگی را ترک کردهاند.»[10]
اگر منظور عیسی از آب زنده، خدا است، پس منظور او از تشنگی برای آب زنده نیز باید تشنگی برای خدا باشد. چنانچه در مزمور 42 آیه 1 میخوانیم: «چنانکه آهو برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد.» [11] اما عیسی چطور میتواند این آب زنده را به زن بدهد؟ منظور عیسی در اینجا چه بود؟ او در اینجا خود را آن آب زنده معرفی میکند که میتواند به حیات ابدی ختم شود. در انجیل یوحنا باب 7 آیه 37 و 38 میخوانیم: «… عیسی ایستاده، ندا کرد و گفت: “هر که تشنه باشد نزد من آید و بنوشد. کسی که به من ایمان آورد، چنانکه کتاب میگوید، از بطن او نهرهای آب زنده جاری خواهد شد.”»[12] او خود را آب زنده معرفی میکند. اما در قسمتهای دیگر کلام خدا میخوانیم که فقط خدا سرچشمه آب زنده است،[13] به این ترتیب عیسی با تشبیه خود به شکل یک عنصر طبیعی که نیاز هر انسان است، در واقع الوهیت خود را اعلام میکند و همینطور وابستگی انسان برای ادامه حیات به خدا را آشکار مینماید.
اما عیسی چطور میتوانست این آب زنده را به دیگران بدهد که در آنها تبدیل به چشمه جوشان شود؟ آیا منظور عیسی همان نجات ابدی بود که توسط ایمان به او به انسانها داده می شود؟ باید گفت منظور عیسی این نبود که اگر شخصی به او ایمان بیاورد و نجات پیدا کند دیگر برای خدا تشنه نخواهد شد. یک ایماندار به مسیح باید همیشه تشنه حضور خدا باشد، بلکه منظور عیسی از دادن آب زنده همان روح القدس بود که توسط ایمان به عیسی مسیح به شخص داده می شود. روح القدس است که در شخص ایماندار ساکن می شود و تا به حیات جاودان که عیسی وعده آن را داده است در درون شخص میجوشد و تشنگی او را برای خدا رفع مینماید.[14]
از آنجایی که پدر آسمانی، که در کتاب مقدس «سرچشمه آب زنده» شناسانده شده،[15] عیسی «بخشنده آب زنده» تشبیه شده[16] و روح القدس که «چشمه جوشنده آب زنده» عنوان شده،[17] هر سه شخص در هم سکونت دارند،[18] بنابراین به نوعی آب زنده خود عیسی می باشد. عیسی از این طریق خود را با پدر و روح القدس یک دانست. آن زن سامری و دیگر مردم اهمیت آب را میدانستند، و عیسی فقط با چند جمله، یک مفهوم مهم الهیاتی را با تشبیه کردن خود به آب بیان کرد.
نان حیات تو را گرسنه نخواهد کرد.
از زمانهای باستان نان قوت اصلی مردم خاورمیانه می باشد.[19] مردم از کودکی با اهمیت نان در رفع گرسنگی و گرفتن قوّت و نیرو آشنایی دارند. در انجیل یوحنا باب 6 آیه 48 عیسی خود را «نان حیات» معرفی میکند. اما برای بررسی این موضوع که چرا عیسی خود را نان معرفی میکند باید نگاهی به موقعیتی که این گفته را بیان کرد بیاندازیم. مردم برای شنیدن موعظه عیسی جمع شده بودند. در زمانی که آنها گرسنه بودند دل عیسی به حال آنها سوخت و پنج نان و دو ماهی را برکت داد تا عده ایی احتمالا بیش از ده هزار نفر بتوانند آنها را بخورند. این معجزه عیسی مردم را به این فکر انداخت که میتوانند با پادشاه ساختن عیسی هر روز از این نان رایگان استفاده نمایند و دچار سختی برای تهیه نان نشوند. اما عیسی از آن منطقه رفته بود.
مردم به دنبال عیسی گشتند و او را در کفرناحوم آن طرف دریای جلیل یافتند از او خواستند که به آنها تعلیم بدهد. در واقع آنها به دنبال نانی برای خوردن بودند. عیسی از آنها میخواهد که به دنبال انجام اراده و خواسته خدا باشند و به او ایمان بیاورند. اما مردم برای اینکه به او ایمان بیاورند از عیسی معجزه میخواهند، اما نه هر معجزهایی، بلکه معجزهایی که آنها تعیین میکنند. آنها میخواهند مانند موسی که به پدران آنها نان روزانه میداد، عیسی هم به آنها هر روز نان بدهد تا بخورند، بعد از آن آنچه که او میگوید را قبول میکنند. عیسی به آنها یادآور می شود که موسی به پدران آنها نان نداده است بلکه پدر او اینکار را کرده. و ادامه میدهد که اگر بخواهند، پدر او آن نان حیات را به آنها خواهد داد. مردمی که از اهمیت نان برای ادامه زندگی، و سختی هر روزه به دست آوردن آن آگاه بودند، از عیسی میخواهند که هر روزه از همین نان به آنها بدهد. عیسی پاسخ میدهد: «من نان حیات هستم، هر که نزد من بیاید هرگز گرسنه نخواهد شد.»[20]
منظور عیسی از اینکه من نان هستم چه بود؟
خدا به قوم اسرائیل در بیابان سینا به مدت چهل سال «من» آسمانی می داد.[21] اما قوم اسرائیل با خوردن آن نان باز هم گرسنه میشدند و مجبور بودند هر روز برای رفع گرسنگی از آن نان استفاده کنند. عیسی خود را نانی معرفی میکند که هر کس از آن نان بخورد دیگر نیازی به استفاده هر روزه ندارد و برای همیشه گرسنگی او رفع می شود، و همینطور باعث حیات جاودان می گردد. همچنین میگوید من نیز مانند آن نان، (یعنی من) از آسمان آمده ام.[22] عیسی با این گفته در واقع الوهیت خود را از طریق تشبیه خود به یکی از ملزومات زنده ماندن انسان آشکار میکند. به جای اینکه بگوید من «خدا هستم» میگوید من از آسمان آمده ام. و بدن خود را نانی معرفی میکند که انسان بعد از خوردن آن میتواند تا به ابد زنده بماند. در اینجا بود که یهودیان معنای گفته های عیسی را درک کردند. تا آن زمان آنها فقط به فکر نان خوراکی بودند. همهمه آنها نشان از این دارد که با اینکه تشبیه عیسی ساده بود، اما وقتی متوجه اصل موضوع شدند، حاضر به پذیرش نشدند.[23]
فارغ از قبول نان آسمانی حقیقی یعنی عیسی مسیح از طرف یهودیان، باید این نکته را مد نظر داشت که عیسی با آنها ساده صحبت میکرد. او خود را نان، معرفی میکند. اما نانی که از آسمان میآید. نانی که عیسی به مردم میدهد نان روحانی است که به انسانها زندگی روحانی ابدی میدهد.[24] این قسمت هم برای شنوندگان او مبهم نبود چون کاملا میدانستند چیست. آنچه که اینجا او را نجات دهنده معرفی میکند این است که او تاکید میکند که هر کس به سمت این نان بیاید تا ابد زنده خواهد ماند،[25] او در واقع با تشبیه خود به نان، خود را همان مسیح موعود معرفی میکند. عیسی مانند دیگر مثالهای ساده خود، در این قسمت نیز به سادگی صحبت کرده و خود را به یک عنصر زندگی تشبیه می نماید.
نور جهان، زندگی تو را روشن میکند.
هر انسان بینایی نور را خوب میشناسد. چشم انسان قادر به دیدن در تاریکی نیست و این چیزی نیست که در علوم جدید انسان به آن دست پیدا کرده باشد و از دوران پیش از تاریخ این را تجربه کرده. در واقع انسان از زمانی که خود را شناخت با نور آشنایی داشت و فقط در عصر جدید به ماهیت نور و روشهای استفاده بهتر از آن پی برده است. در انجیل یوحنا باب 8 آیه 12 میخوانیم که: «عیسی باز به مردم گفت: «من نور جهان هستم، کسی که از من پیروی کند در تاریکی سرگردان نخواهد شد بلکه نور حیات را خواهد داشت.»[26] در اینجا عیسی خود را در مقابل یک عنصر متضاد قرار میدهد، یعنی تاریکی. نور و تاریکی عناصری هستند که انسان با هر دو آشنایی دارد.
انسان میداند که اگر در تاریکی قدم بردارد با توجه به اینکه چشمان او نمیتواند خوب ببیند ممکن است دچار مشکل شده و حتی صدمه ببیند، یا ممکن است در چاهی افتاده و زندگی خودش را از دست بدهد. در مقابل همین درک اولیه و پایه ایی از زندگی اطراف، انسان میداند که اگر در نور قدم بردارد مسیر خود را خواهد دید و میتواند به مقصدی که در نظر دارد برسد. باید توجه داشت که نور در کتاب مقدس اشاره به خود خداوند دارد.[27] اما نقطه مقابل آن یعنی تاریکی اشاره به گناه و مسیر هلاکت دارد.[28] همچنین تاریکی اشاره به حاکمیت شیطان دارد که در مقابل حاکمیت نور یعنی خداوند قرار میگیرد.[29]
عیسی این گفته خود را که دومین عبارت «من هستم» در کل انجیل یوحنا می باشد[30] را در عید خیمه ها و در اورشلیم بیان نمود.[31] در عید خیمه ها چهار چراغ بزرگ را در صحن زنان در معبد اورشلیم می افروختند و در شبهای ایام عید در زیر نور آن چراغها به رقص و پایکوبی پرداخته و خدا را ستایش میکردند.[32] عیسی با گفتن این جمله خود را نور حقیقی که میتواند همه جا را روشن کرده و باعث ستایش قوم گردد معرفی میکند. در این جشن، لاویان به عنوان نوازندگان، و همچنین کاتبان و فریسیان که با کلام خدا آشنایی داشتند حضور می یافتند. عیسی در این جمع خود را نور جهان معرفی میکند و شنوندگان را به سمت قسمتی از کلام خدا که «کلام» را نوری که میتواند مسیر راه را روشن نماید هدایت میکند.[33]
در این آیات عیسی خود نور حقیقی جهان که همانا خدا باشد یکی میداند. او به شنونده خود که زیر نور چراغهای صحن هست و میتواند به صورت عنصری طبیعی وجود نور و فوائد آن را درک کند خود را همان کلمه مجسم خدا که باعث روشنایی مسیر زندگی انسانها میگردد معرفی میکند، همان نوری که میتواند به نجات و حیات ابدی منتهی شود. همچنین این گفته که «کسی که از من پیروی کند»، بر عملی در زمان حال و به صورت مداوم تاکید دارد.[34] هر کسی که این نور را متابعت کند شاگرد حقیقی عیسی خواهد بود. در واقع کسی که بخواهد نور حقیقی خدا را دنبال کند[35] هرگز در تاریکی نخواهد ماند.
اما تاریکی کجاست که اگر عیسی را دنبال کند از آنجا رهایی پیدا خواهد کرد؟ پاسخ این سوال ملکوت شیطان است. تاریکی نمادی از گناه و شرارت است.[36] عیسی در باب 12 آیه 46 میگوید: «من نوری هستم که به جهان آمدهام تا هر که به من ایمان آورد در تاریکی نماند.»[37] پس شنوندگان او اگر نمیتوانستند مطالب سنگین الهیاتی و الوهیت او را درست درک کنند، با این مثال ساده میتوانستند درک کنند که عیسی کیست و هویت ذاتی او میتواند آنها را در چه مسیری هدایت کند. بحث نور و تاریکی، و نتایج آنها یعنی مقصد و سرگردانی بود. که به صورت پیش فرض برای شنوندگان قابل درک بود.
شبان نیکو، جان خود را فدا میکند.
در زندگی مردم باستان، شبان مفهوم بیشتری داشت تا نسبت به زندگی امروز. مردم اسرائیل نیز با این عنوان و این شغل آشنایی داشتند، حتی افرادی که در شهرها زندگی میکردند. عیسی در انجیل یوحنا باب 10 آیه 11 میگوید: «من شبان نیکو هستم، شبان نیکو جان خود را برای گوسفندان فدا میسازد.»[38] او در اینجا یک «هستم» دیگر را بیان میکند. هر بار که عیسی از «من هستم» استفاده میکند در واقع خود را با پدر یکی اعلام میکند.[39] روی صحبت عیسی در اینجا فریسیان هستند،[40] اما مطمئنا مردم دیگری هم در آنجا حضور داشتند. او با معرفی کردن خود به عنوان شبان نیکو، خود را در مقابل شبانان غیرنیکو یا نادرست قرار میدهد.
در عهد عتیق به آیاتی برمیخوریم که خدا رهبرانی که فقط به فکر منافع خود هستند و قوم را به مسیرهای اشتباه راهنمایی میکنند را شماتت کرده است.[41] عیسی با این گفته فریسیانی که در زمان عیسی فقط به فکر خود بودند[42] و به قوم توجهی نمیکردند را به چالش میکشد و میگوید که من آن شبان و رهبر نیکو و حقیقی هستم. عیسی با این گفته اعلام میکند که دیگر عقاید و همچنین جهان بینی های موجود نمیتواند باعث نجات انسان شود. اگر کسی به دنبال آنها برود مسیر را اشتباه رفته و در صورت به وجود آمدن خطر، چون آنها حقیقی نیستند فداکاری نمیکنند. اما چه خطری بالاتر از، از دست دادن نجات؟ اما «شبان نیکو جان خود را برای گوسفندان فدا میسازد.» چه رهبری حاضر بود که جان خود را برای پیروان خود نه تنها به خطر بیاندازد که آن را فدا نیز بکند؟ پاسخ عیسی است،[43] او نه تنها حاضر بود، بلکه مدتی بعد ثابت کرد که اینکار را انجام خواهد داد.[44]
در آن زمان نیز هم چوپانان فداکار و هم چوپانی که خیلی برای گوسفندان حاضر به فداکاری نبودند وجود داشتند. فرضا اگر گرگی به سمت گله حمله میکرد چوپان فداکار برای نجات جان گوسفندان با گرگ درگیر میشدند و چوپان دروغین هیچگاه حاضر به خطر کردن نبودند. هر چند طرف صحبت عیسی فریسیان بودند، اما دیگران با شنیدن این گفتگو پی به یک نکته مهم میبردند. آیا این رهبران در زمان خطر حاضر به جانفشانی هستند. فارغ از پاسخی که به رفتار فریسیان داده میشود، آنچه مهم است ادعای عیسی است که خود را آن رهبر فداکار معرفی میکند که به میل خود[45] حاضر به فدا کردن جان خود برای نجات جان گوسفندان گلهاش است.
گوسفندان، آواز شبان خود را میشناسند.
در غرب، شبانان از سگ گله کمک میگرفتند و در عقب گله حرکت میکردند و مراقب همه چیز بودند. اما فرهنگ شبانی در خاورمیانه متفاوت بود، در شرق، شبانان در جلوی گله حرکت میکردند و با صدای خود گله را رهبری میکردند. بنابراین بعد از مدتی گوسفندان به صدای او عادت کرده و این صدا یک راهنما برای آنها بود و همیشه به دنبال صدا راه می افتاند. گوسفندان فقط به دنبال شبانانی میروند که صدای او را میشناسند. دیدیم که عیسی خود را آن رهبر واقعی و شبان حقیقی که حاضر است برای نجات جان گوسفندانش، جان خود را بنهد معرفی میکند. اما عیسی نقشی هم برای پیروان خود قائل می شود. در انجیل یوحنا باب 1 آیه 4 میخوانیم: «دربان در را برای او باز میکند و گوسفندان صدایش را میشنوند. او گوسفندان خود را به نام میخواند و آنان را بیرون میبرد. وقتی گوسفندان خود را بیرون میبرد خودش در جلوی آنها حرکت میکند و گوسفندان به دنبالش میروند زیرا صدای او را میشناسند.»[46] در اینجا عیسی اشاره به همراهی کسانی دارد که برای نجات معین شده اند و به پیغام انجیل واکنش نشان میدهند.
چه در گذشته و چه در حال حاضر، زمانی که موقع برگشت گوسفندان به آغل در وقت غروب است، گوسفندان را جلوی یک چشمه آب جمع میکنند، و گوسفندان با گوسفندان گله دیگری مخلوط میشوند، و زمانی که موقع رفتن فرا میرسد، شبان صدا میکند و گوسفندان که صدای شبان خودشان را میشناسند به همراه او راه می افتند و به گله ملحق می شوند. در عهد عتیق خدا شبان قوم اسرائیل معرفی شده است.[47] خدا از قوم انتظار دارد که همچنان او را شبان خود بدانند.[48] اگر قوم به خداوند وفادار هستند و میخواهند به دنبال کلام او راه بیافتند، هم اکنون کلام او جسم گردیده و در بین آنها است.[49] پس باید او را متابعت کنند.[50] عیسی با این مثال، به همه اعلام میکند که قرار نیست همه او را متابعت کنند، بلکه فقط همان کسانی که جزو گله او محسوب شده و برای نجات ابدی تعیین شدهاند صدای او را خواهند شناخت. بنابراین اگر کسی عیسی را متابعت نکند، به مانند گوسفندانی است که از گله جدا شده و شبانان دروغین را دنبال میکند تا نهایتا به هلاکت رهنمون شود.
تاک حقیقی که میوه می آورد.
در عهد عتیق انگور نماد ثمر دهی قوم اسرائیل در انجام اراده خدا بر روی زمین است.[51] در آیاتی میخوانیم که خدا قوم را تاکستان، و خود را باغبان این تاکستان معرفی میکند.[52] درخت مو انگور زیادی می آورد، اما همیشه شاخههایی هستند که میوه نمی آورند اما از ریشه تغذیه کرده و باعث کند شدن رشد تاک و همینطور ثمردهی کمتر دیگر شاخه ها می گردند. در این مواقع باغبانان شاخه های بی ثمر را بریده و جدا کرده تا قوّت تاک را بیهوده از بین نبرند. البته شاخه هایی که ثمر می آورند نیز هرس شده تا انگور بیشتری به بار بیاورند. عیسی در انجیل یوحنا باب 15 آیه 2 و 3 به هر دو نوع این اصلاح کردنها اشاره میکند، او میگوید: «او هر شاخهای را که میوه ندهد، میبُرد و شاخههایی را که میوه میدهند، اصلاح میکند تا میوه بیشتری بدهند.»[53]
در این آیات خطاب عیسی به پیروان خودش است که اگر در تعالیم او وفادار نمانند توسط پدر آسمانی که در این مثال با عنوان باغبان به تصویر کشیده شده از ریشه اصلی جدا خواهند شد. اشاره عیسی به مسیحی نمایانی است که به صورت سطحی و ظاهری پیرو تعالیم او می شوند اما هیچگاه ثمری نمیآورند. این افراد از ریشه ایی که حیات می بخشد جدا میشوند و دور انداخته خواهند شد. شاخه هایی که به تاک متصل هستند نیز گاهی هَرس می شوند تا میوه بیشتری بیاورند. اشاره عیسی به تنبیه ایمانداران به او است که گاهی برای رشد در ایمان مسیحی خود از طرف پدر آسمانی توبیخ و تنبیه می شوند تا در زندگی ثمر بیشتری بیاورند. اما آنچه مهم می باشد این است که در اینجا تاک اصلی که ریشه دارد چه کسی معرفی شده است؟
در انجیل یوحنا باب 15 آیه 1 میخوانیم که عیسی میگوید: «من تاک حقیقی هستم و پدرم باغبان است.»[54] در اینجا عیسی هفتمین «من هستم» خودش را در انجیل یوحنا بیان میکند.[55] عیسی با این گفته به شنونده خودش اعلام میکند همانطور که یک شاخه تاک، اگر به شاخه حقیقی متصل نباشد، نمی تواند آب و شیره تاک را دریافت کند، من هم همان تاک حقیقی خدا هستم که میتوانم حیات را در زندگی شما جاری نمایم. پس به من متصل شوید تا حیات پیدا کنید و از طرف پدر من که در آسمان است و حکم باغبان تاکستان را دارد هرس شده و میوه بیشتری بیاورید. عیسی بسیار ساده از طریق این مثال ملموس برای شنوندگان خود خطر و سزای جدایی از خودش، و همچنین پاداش اتصال به خودش را توضیح میدهد.
نتیجه گیری
عیسی کلمه مجسم خداست و دارای همان ذات الهی است که یکی از صفات او دانای مطلق می باشد. او میدانست که شنوندگان او در چه حدی از دانش الهیاتی برخودار هستند و چقدر میتوانند مسائل پیچیده الهی را درک کنند. به همین دلیل او از مثالهایی استفاده میکرد که بتواند سنگین ترین موارد را فقط با چند جمله ساده به صورت کامل به شنونده انتقال دهد. ما در اناجیل به مثالهای متفاوتی از این دست بر میخوریم. در این نوشتار عناصر زندگی که هر روزه مردم اسرائیل با آن مواجه میشدند بررسی شد. همان عناصری که برای درک آن نیاز به تفکر نداشتند. همه آب و نور و تاریکی و تاک و شبان و حفاظت شبان از گوسفندان را میشناختند. پس بهتر بود که از این عناصر برای توضیح مسائل استفاده شود.
امروزه نیز باید این سرلوحه خدمت مسیحیان قرار بگیرد. نیازی نیست در بشارتها از واژه های ثقیل الهیاتی استفاده گردد. یا پشت سر هم آیه کتاب مقدس با ذکر ادرس آیه گفته شود، هر کلمه ایی که بتواند مفهوم را برساند بدون اینکه در معنای موضوع خللی ایجاد نکند قابل استفاده می باشد. عیسی هیچگاه نگفت که اگر بگویم آب زنده، زن سامری ممکن است منظور مرا با آب شُرب اشتباه بگیرد. اتفاقا قصد عیسی هم همین بود تا اینکه بعد از آن ذهن زن را به سمت دیگری هدایت کند و نظر او را به موضوع مهم تری جلب نماید. مسیحیان نباید به این آیات فقط به عنوان داستانهای دو هزار سال پیش و موعظه های مفید کلیسایی خداوندشان نگاه کنند، بلکه هر آیه و هر مثال، آموزشی است برای امروز کلیسا که از طریق آن جانها را برای خداوند صید نماید.
نویسنده: رامین باقری
دسامبر 2022
[1] انجیل لوقا باب 16 آیه 1
[2] انجیل متی باب 13 آیه 46
[3] انجیل متی باب 21 آیه 33
[4] ویلیام دورانت، تاریخ تمدن. انتشارات علمی و فرهنگی. تهران، نسخه الکترونیکی، ص 16
[5] انجیل یوحنا باب 4 آیه 7
[6] انجیل یوحنا باب 4 آیه 10
[7] توماس هیل، تفسیر کاربردی عهد جدید، انتشارات Cook International، ص 442
[8] انجیل یوحنا باب 4 آیه 11
[9] انجیل یوحنا باب 4 آیه 14
[10] ترجمه مژده
[11] ترجمه مژده
[12] ترجمه مژده
[13] به عنوان نمونه؛ ارمیا 2 آیه 13
[14] انجیل یوحنا باب 6 آیه 35
[15] ارمیا باب 17 آیه 13
[16] انجیل یوحنا باب 4 آیه 14
[17] انجیل یوحنا باب 7 آیه 38 و 39
[18] بنا بر مفهوم درهم تنیدگی در آموزه تثلیث. مهرداد فاتحی، تثلیث نگاهی به خدای مسیحیان، انتشارات ایلام، ص 141
[19] توماس هیل، تفسیر کاربردی عهد جدید، انتشارات Cook International، ص 455
[20] انجیل یوحنا باب 6 آیه 35
[21] خروج باب 16 آیات 1 تا 4
[22] انجیل یوحنا باب 6 آیه 41
[23] کتاب مقدس کاربردی، همراه با توضیحات و تفسیرها، ص 2650
[24] توماس هیل، تفسیر کاربردی عهد جدید، انتشارات Cook International، ص 454
[25] انجیل یوحنا باب 6 آیه 51
[26] ترجمه مژده
[27] مزمور 27 آیه 1
[28] اول تسالونیکیان باب 5 آیه 4
[29] اول تسالونیکیان باب 5 آیه 5
[30] جان مک آرتور، تفسیر عهد جدید، انتشارات Grace to You، ص 396
[31] انجیل یوحنا باب 7 آیه 10
[32] جان مک آرتور، تفسیر عهد جدید، انتشارات Grace to You، ص 396
[33] مزمور 119 آیه 105
[34] کتاب مقدس حیات وافر. انتشارات لایف. صفحه 2934
[35] خروج باب 13 آیه 21
[36] اول یوحنا باب 2 آِیه 10
[37] ترجمه مژده
[38] ترجمه مژده
[39] ویلیام مک دونالد، تفسیر کتاب مقدس برای ایمانداران، انتشارات خدمات جهانی فارسی زبانان، نسخه الکترونیکی، تفسیر یوحنا 10 آیه 11
[40] انجیل یوحنا باب 9 آیه 40
[41] اشعیا 56 آیات 9 تا 12 و همچنین ارمیا 23 آیات 1 تا 4
[42] انجیل متی باب 23 آیه 4
[43] انجیل مرقس باب 10 آیه 45
[44] تیطس باب 2 آیه 14
[45] انجیل یوحنا باب 11 آیه 18
[46] ترجمه مژده
[47] حزقیال باب 34 آیه 15 و 16
[48] مزمور 23 آیه 1
[49] انجیل یوحنا باب 1 آیه 14
[50] انجیل لوقا باب 9 آیه 35
[51] کتاب مقدس کاربردی، همراه با توضیحات و تفسیرها، ص 2692
[52] اشعیا باب 5 آیه 4 و همچنین مزمور 80 آیه 8
[53] ترجمه مژده
[54] ترجمه مژده
[55] جان مک آرتور، تفسیر عهد جدید، انتشارات Grace to You، ص 425