عشای ربانی (شام خداوند) در کلیسای باپتیست (تعمیدی)
05/12/2023عضویت در کلیسای باپتیست (تعمیدی)
05/12/2023کلیسای باپتیست (تعمیدی) و سیاست
مقدمه
رابطه بین دین و دولت از دیرباز رابطهای پیچیده و متنوع بوده و هست و این مسئلهای است که در تمام مذاهب دیده میشود، مسیحیت و کلیسا نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این روابط گاه بسیار نزدیک و گاه در تقابل و تضاد با یکدیگر بودهاند. به گواهی تاریخ هر زمان که این دو نهاد به یکدیگر نزدیک شدهاند و به بیانی مذهبیون قدرت یافتهاند، فساد در کلیسا رخنه کرده و آن را از هدف اصلی خود بازداشته است؛ به همین دلیل فرقههای مسیحی در طول تاریخ کلیسا دیدگاههای مختلفی نسبت به این مسئله اتخاذ نموده و بنابر الاهیات فرقهای خود سیاست خاصی را در پیش گرفتهاند. برخی، اقتدار دولت و حکومت را پذیرا شده و رابطهای مسالمتآمیز را پیشه کردند؛ مانند کلیساهای انگلیکن، بعضی سیاست محافظهکارانه و لیبرال در پیش گرفتند؛ مانند کلیساهای لوتری و پرزبیتری و…، دستهای نیز خواستار جدایی کامل دین و سیاست شدند؛ مانند آناباپتیستها و باپتیستها(البته دیدگاه این دو فرقه درباره مشارکت یا عدم مشارکت ایمانداران در فعالیتهای سیاسی و دولتی با یکدیگر متفاوت است).
در پژوهش پیشرو به نگرش کلیسای تعمیدی جنرال و تعمیدی جنوبی درباره موضوع جدایی کلیسا از سیاست میپردازیم.
کلیسای تعمیدی (جنرال) و سیاست
دلیل مخالفت تعمیدیها با کلیسای دولتی
آنگونه که از شواهد تاریخی برمیآید، آغاز تفکر کلیساهای تعمیدی جنرال در حدود سده هفدهم میلادی شکل گرفت. در آن دوران اشخاصی مانند جان اسمیت، توماس هلویس، ریچارد بلانت و لئونارد بوشر با جدایی از کلیسای انگلیکن تفکرات فرقهای خود را سامان دادند (مهربان رحمانی، سپتامبر2023، ویدیوی سوم). از آنجا که کلیسای انگلیکن و نیز کاتولیک تحت حاکمیت دولت قرار داشتند و به نوعی کنترلگری بر کلیساها حاکم بود، تعمیدیها نگرش سیاسی خود را مبنی بر جدایی کلیسا و سیاست قرار دادند که در ادامه به دلایل این نگرش میپردازیم.
تعمیدیها به شکل کلی مشارکت کلیسا و حکومت معترض بودند، مهمترین دلیل آن نیز قدرت سلسلهمراتبی به ظاهر مقدس حکومت بر کلیسا بود و این موضوعی بود که به مذاق کلیساهای حکومتی نظیر کلیسای انگلیکن خوش نمیآمد و باعث آزار و مخالفت آنها با تعمیدیها گردید. بر مبنای باور تعمیدیها کلیسا به آزادی فراخوانده شده است؛ به همین دلیل نباید تحت انقیاد حکومتهای انسانی قرار گیرد و جامعه مسیحی باید آزاد باشد؛ یعنی کلیسای آزاد در دولت آزاد. به باور تعمیدیها کلیسا باید مستقل باشد؛ چون مسیح آنها را آزاد ساخته تا تحت فرمان او باشند؛ زیرا تنها پادشاه حقیقی جهان مسیح است ( مزمور 22: 28) این اعتقاد نشات گرفته از عقیده «حقوق تاج نجاتدهنده» بود که بیان میکرد تنها مسیح حق حکومت دارد و اطاعتی که از او صورت میگیرد، آزادانه است (wright, 2011, 204). این باور در دوران حکومت الیزابت ملکه انگلیس قوت بیشتری گرفت؛ زمانی که کلیسای انگلیس خود را از زیر یوغ کلیسای کاتولیک روم آزاد ساخت، نوعی یکنواختی مذهبی برای حفظ هویت ملی- مذهبی – سیاسی در انگلستان پدید آمد که باعث نزدیکی و درهم آمیختگی سیاست و مذهب گردید و از آنجایی که پادشاه، نقش پاپ را در کلیسای انگلستان برعهده داشت، کلیسا و دولت عملا جداییناپذیر شدند و هر اعتراض و حرکتی که در جهت مخالفت با این وضعیت وجود داشت، به عنوان تهدید محسوب شده و به شدت با آن برخورد میگردید (wright, 2011, 207). حکومتها میدانستند اگر مردم از این موضوع که بدون توسل به قوانین و اجبار، و با وجود اختلاف عقاید میتوانند در صلح زندگی کنند آگاه شوند، باعث کاهش قدرت و نقش دولت میگردد و این موضوعی نبود که مطلوب حکومت باشد؛ به همین دلیل، مخالفان خود را سرکوب و به تنبیه آنها پرداختند (wtight, 2011, 205). اینگونه بود که کلیساهای تعمیدی و آناتعمیدیها و مخالفان کلیساهای دولتی مورد آزار و جفا قرار گرفتند. در چنین شرایطی و برای این که کلیساهای تعمیدی خط مشی فکری خود را به اعضای خود و دیگران نشان دهند، اعترافنامهای تنظیم و در آن اصول اعتقادی خود در باب سیاست، الاهیات و غیره را بیان کردند. این اعترافنامه چندین بار مورد بازبینی قرار گرفت و در نهایت، از سوی فرقه جنرال تعمیدی در انگلستان و سپس در کلیساهای تعمیدی در ایالات متحده مورد قبول واقع شد.
اعترافنامه 1689
در 1644 نخستین اعترافنامه در لندن با امضای هفت کلیسا منتشر شد و پس از آن در 1677 اعترافنامهای مشابه اعترافنامه وستمینستر اما با دیدگاههای تعمیدی تدوین شد و در نهایت در 1689 اعترافنامهای با امضای بیش از 100 کلیسای تعمیدی در لندن تهیه و منتشر گردید که به اعترافنامه لندن مشهور گشت و معتبرترین اعترافنامه تعمیدی میباشد. این اعترافنامه در 1724 در آمریکا نیز از سوی مجمع کلیساهای تعمیدی پذیرفته گردید (لین، ایلام 2010، ص263). این اعترافنامه دارای 32 ماده است و در ماده 24 به دیدگاه سیاسی کلیساهای تعمیدی اشاره شده است.
ماده 24 اعترافنامه تعمیدیها
بند اول: خداوند پادشاه کل جهان است و حکومتها را برای جلال خود و منافع مردم منصوب کرده تا نیکوکاران را تشویق و بدکاران را مجازات کنند (رومیان 13: 1-5).
بند دوم: مسیحیان اجازه برخورداری از مناصب دولتی را دارند و باید در جهت عدالت اجتماعی و حقوق انسانی فعالیت کنند (لوقا 3: 14).
بند سوم: مسیحیان باید برای حاکمان سرزمینهای خود دعا کنند؛ زیرا آنها توسط خداوند مقرر شدهاند. بنابراین، باید از دستورات آنها اطاعت نمایند تا زندگی آرامی داشته باشند (رومیان 13: 5-7؛ اول پطرس 2: 17؛ اول تیموتائوس 2: 1-2).
طبق مفاد فوق، مسیحیان اجازه برخورداری از منصب دولتی را دارند و میتوانند در فعالیتهای سیاسی برای برقراری عدالت اجتماعی شرکت داشته باشند. اما این دخالت سیاسی تابع قوانین برگرفته از کتابمقدس است و دارای محدودیتهایی میباشد؛ همانطور که کتابمقدس میگوید حکومتها از سوی خدا تعیین میشوند (دانیال 4: 17؛ مزمور 22: 28) بنابراین مسیحیان میتوانند در دولت صاحب جایگاه باشند. (این نکته قابل توجه است که نکات ذکر شده وجه تمایز تعمیدیهای اولیه با جداییطلبان و آناتعمیدیها بود؛ زیرا آناتعمیدیها مخالف هرگونه مشارکت و ارتباط مسیحیان با دولت بودند و نیز خدمت سربازی و شرکت در جنگ را مخالف کتابمقدس و تعالیم مسیحی میدانستند).
مطابق با آنچه که تحت عنوان اعتقادنامه کلیسای تعمیدی در قرن هفدهم شکل گرفت، تعمیدیهای اولیه میتوانستند در امور سیاسی مشارکت داشته باشند. با این حال، به دنبال آزادی مذهبی خارج از کنترل دولت نیز بودند. کلیسا بهعنوان جامعهای نمونه در جهان باید مانند نور و نمک عمل کند؛ یعنی باید بتواند اطراف خود را تغییر دهد و همچنین چون به وسیله مسیح آزاد شده است، تنها باید تحت فرمان او باشد؛ زیرا او سر و رهبر اصلی کلیساست. با این وجود، طبق تعالیم مسیحیت، ایمانداران به مسیح باید در محدوده تعالیم کتابمقدس و اخلاقیات آن از حاکمان اطاعت کرده، در امور اجتماعی مشارکت داشته و تابع قوانین کشور خود باشند.
باید خاطرنشان کرد که جدایی دولت از کلیسا به معنای پلید جلوه دادن حکومت و دولت نیست (هرچند که ممکن است دولتها منفی و ضدخدا باشند) حکومتها بخشی از نقشه خدا هستند که برای حفظ امنیت و ایجاد رفاه برای مردم برطبق اراده خدا برگزیده و مقرر گریدهاند. از اینرو، هدف جدایی دولت و کلیسا حفظ فاصله کلیسا برای وفاداری به دعوت و هویت خود میباشد. شایان ذکر است که این عقیده به معنای عدم مشارکت شهروندان مسیحی در فعالیتهای سیاسی و دولتی نیست. آنها میتوانند در چنین فعالیتهایی شرکت داشته و رسالت خود را بهعنوان یک ایماندار در زمینه ترویج اصول اخلاقی کتابمقدسی و برقراری عدالت انجام دهند. اما کلیسا نباید تحت سیطره هیچ نهاد و قدرت دنیایی قرار گیرد؛ چون تنها حاکم و پادشاه آن مسیح است (wright, 2001, 214).
کلیساهای تعمیدی در ایالات متحده
پس از جریانهای سیاسی و مذهبی که در قاره اروپا و بهخصوص انگلستان اتفاق افتاد، همچنین با کشف قاره جدید و وجود فرصتهای بیشمار در آن، بسیاری از اروپاییها راه مهاجرت به آن سرزمین را در پیش گرفتند و بسیاری از کشیشها و مسیحیان جفادیده نیز جز این مهاجرین بودند. جامعه مهاجرین در آمریکا کلونیهای متعددی را شکل دادند و مسیحیان هر کلونی در آن یک یا چند کلیسا بنا نمود و تشکلهای مسیحی مختلفی را پایهریزی نمودند که یکی از آنها کلیسای تعمیدی بود که هم در شمال و هم در جنوب ایالات متحده شکل گرفتند. آنها یکی از تاثیرگذارترین گروههای مسیحی در ایالت متحده بوده و شاید بتوان گفت امروز یکی از بزرگترین جماعتهای مسیحی در آمریکا و جهان را تشکیل میدهند. کلیساهای تعمیدی آمریکایی جایگاه ویژهای در فهم الاهیات سیاسی داشتند و رویکرد آنها بر اقتدار کتابمقدس استوار بوده و هست. پیش از شکلگیری ایالات متحده (انقلاب آمریکا- جدایی آمریکا از انگلستان) موضوع استقلال داخلی کلیسا مطرح بود. استقلال بر مبنای تشخیص و تصمیمات برعهده جماعت کلیسا، که این امر پیرامون خود، موضوع نیاز اجتماعی را مطرح میکرد
روند شکلگیری آزادی مذهبی در ایالات متحده
محدوده ارتباطات اجتماعی از موضوعاتی بود که، از دوران 1700 به بعد موجب به وجود آمدن انجمنهایی شد که در خصوص کلیساهای تعمیدی، به موضوعات مختلف اجتماعی بود و همین امر باعث شد این موضوعات در غالب انجمنها مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از نمونههای این انجمنها که تا امروز هم میتوان آن را به عنوان نمونه خوب معرفی نمود، تشکیل انجمن فیلادلفیا در سال 1707 بود. این انجمن موفق شد برای موضوعات اساسی اعتقادی، لیستی به صورت یک اعتقادنامه، در خصوص تعمیدیهای آمریکا تدوین نماید. این اعتقادنامه شرح توافق کفایت خطوط اولیه تعمیدیها بود و باعث شد که تا سال 1757، کلیساهای عضو این انجمن به 25 کلیسا برسد.
پس از بیداری روحانی و شکلگیری انجمنهای مختلف، ایده و تفکر عدم اقتدار دولت بر کلیسا پر رنگ شد و ریشه این تفکر، موضوع پرداخت ده یکها در کلیسا و پرداخت مالیات به جهت حقوق کشیشان بود. «جان لیلند» کشیش و واعظ نافذی بود که با روشی هوشمندانه و مدرن (صدور بیانیه) برای آزادی مذهبی در دنیا، برای نخستینبار اقدام نمود که به عنوان پدر جنبش همبستگی اجتماعی شناخته میشود. لیلند برای آزادی کلیسا از دولت، 3 استدلال ارائه نمود. او به خاطر درک صحیحی که از اقتدار جماعت داشت، موفق شد این مهم را به انجام رساند. اول، مردم وجدان آزاد دارند و وجدان آزاد، از حقوق بنیادین انسان است. دوم، مذهب در قالب سازمان بیدوام خواهد بود و ایمان باید از قلب هر انسان باشد. سوم، واعظی که در پی منافع غیرایمانی باشد، میتواند با دولت همراه شود و همینطور دولت برای فریب مردم، میتواند از کلیسا سوء استفاده نماید. لیلند با ارائه این 3 استدلال، با کمک انجمنها، اقدام مدنی علیه مشکلات کلیسا را، به شکل صدور بیانیه با امضاء جماعت، به پیش برد، تا جایی که منجر به تغییر بزرگ اجتماعی شد.
آزادی مذهب و وجدان
آزادی مذهب و وجدان از مولفههای اصلی جنبش تعمیدی بوده است. این دیدگاه تأکید دارد که «قلمرو انسانی و دنیوی هیچ اختیاری برای اجبار تعهدات مذهبی ندارد، زیرا تنها خدا بر وجدان انسانی حاکم است». دیدگاه مقوله آزادی مذهبی و وجدان در تفکر اعتقادات تعمیدی، با این که از بنیان ثابت الاهیاتی برخوردار است، اما در شرایط مختلف، نحوه به کارگیری آن متفاوت میباشد که به علت درک اجتماعی و ساختارهای حکومتی این تفاوت نمود پیدا میکند. یکی از الاهیاتدانان معاصر تعمیدی «جاناتان لیمن» است که در خصوص دیدگاه سیاسی لیبرالیسم، مطالبی نگاشته است و خود را یک «لیبرال آگوستینی» مینامد. «اریک گریگوری» نخستین شخصی است که نظریه «لیبرال آگوستینی» را مطرح نمود و تأکید وی در روابط اجتماعی، عشق به خدا و عشق به همسایه است. تأکید «لیمن» این است که چه در دیدگاه الاهیات سیاسی و چه در تفکر لیبرالیسم سیاسی برخی از اصول، همسو با کتابمقدس هستند و به عنوان اصلیترین مرجع میباشند. اما کلیسا نباید مواردی که مبتنی بر عقل هستند، مانند قوانین اجتماعی و اداره سیستم حکومتی را قطعی بداند و در رعایت آن به عنوان سفیر آسمان در زمین، باید به جهت خیریت عمومی در سیاست تأثیرگزار باشد.
ریشه محدوده جدایی دین از سیاست در کلام خدا
- جدایی دولت و کلیسا باور اصلی سیاسی تعمیدی میباشد که ریشه آن در کلام خدا در انجیل است. پاسخ عیسای مسیح به فریسیان و هیرودیانی که درباره پرداخت خراج به رومیان سوالی مطرح کرده بودند و عیسا با نشان دادن تصویر قیصر بر یک طرف سکه، فرمود: «پس آنچه مال قیصر است به قیصر و آنچه مال خداست به خدا بدهید.»
- این جدایی به منزله این نیست که کلیسا و دولت هیچ رابطهای با هم نداشته باشند، بلکه منظور از این جدایی در ماهیت وجود و عملکرد هر یک از این دو نهاد است. زیرا در تفکر و جهانبینی تعمیدی، اقتدار حاکمان از جانب خداست، اما شهروندان وظیفه دارند برای برقراری نظم و عدالت و محافظت از همنوع خود، بکوشند. طبق رومیان 12 مسیحیان به عنوان شهروند، وظیفه دارند از حکومت اطاعت نموده و تابع قوانین باشند و مالیات خود را به دولت بپردازند. تنها زمانی عدم اطاعت و رعایت قوانین برای یک مسیحی الزام دارد که این قوانین در تضاد با کلام خدا باشد.
- جدایی کلیسا و دولت به معنای جدایی، حیطه مسئولیت جداگانه این نهاد است. به این معنا که کلیسا دولتی و دولت کلیسایی نباشد و کلیسا برای اهداف روحانی، از اقتدار دولت و سیاست استفاده ننماید. زیرا اگر دولت مخارج کلیسا را بپردازد، به راحتی میتواند به کلیسا نفوذ کرده و سخنگوی مذهبی شود و همچنین از کلیسا به عنوان ابزار سیاسی استفاده نماید.
سخن آخر
تعمیدیهای اولیه از ابتدا بر جدایی دولت و کلیسا تاکید داشتند و این موضوع بیشتر به تامین حقوق انسانی و آزادی مذهبی در برابر دخالت دولت در امور مذهبی تاکید دارد. اصولی که آنها بر آن متمرکز هستند عبارتند از:
• آزادی مذهبی: به این شکل که هیچ دولت یا نهاد دولتی اجازه تحمیل هیچ عقیده مذهبی به افراد را ندارد و این مسئله اصلیترین دیدگاه آنها نسبت به جدایی دین و سیاست میباشد. این دیدگاه در مقابله با نگرش کلیسای انگلیکن که تسلط کامل دولت بر کلیسا در آن وجود داشت، شکل گرفت.
• جدایی دولت و سیاست از کلیسا: بدین شکل که این دو نهاد نباید هیچگونه تداخلی با یکدیگر داشته باشند.
• مشارکت شهروندان: اعضای کلیسا و شهروندان مسیحی میتوانند در اموری مثل انتخابات و تصیمگیریهای سیاسی مشارکت داشته باشند، اما این موضوع باید در جهت تامین عدالت اجتماعی باشد.
• کلیسا همچنین باید به ترویج اصول اخلاقی و انسانی در جامعه بپردازد و مسئولیت آموزش اخلاقی افراد را بر عهده داشته باشد.
کلیساهای تعمیدی معتقدند که دولتها نباید مردم را مجبور به پرستش یا عبادت به روش یا شیوهای خاص کنند و انسانها باید از حق آزادی مذهبی برای نوع عبادت و اعتقاد مذهبی خود برخوردار باشند و در سطح جامعه اصول اخلاقی و دینی باید به شکل گسترده تعلیم داده شود.
آزادی وجدان و آزادی مذهبی از اصول مهم در اعتقادات و تعهدات تعمیدی میباشد. در طول انقلاب آمریکا، تعمیدیها نقش بسیار مهمی در دفاع از آزادی مذهبی و جدایی کلیسا از دولت داشتند. کلیساهای تعمیدی از مسائلی همچون عدالت اجتماعی مانند لغو بردهداری، حق رأی زنان و حقوق مدنی دفاع میکردند. امروزه هم با مواضع سیاسی محافظهکارانه در خصوص فعالیتهایی چون سقط جنین، ازدواج همجنسگرایان و آزادی مذهب تأثیرگزار هستند.
نویسنده: نازنین عزیزی
ویراستار: مژگان دانشور
منابع
لین، تونی. روبرت آسریان. تاریخ تفکر مسیحی (انتشارات ایلام، 2010)
مهربان رحمانی، سام. تاریخ کلیسای تعمیدی. دانشگاه تعمیدی ساوت ایسترن.
Wight, Nigel G. Lotz, Denton. Free Church, Free State: The Positive Baptist Vision. Published date 8/15//2011. Previously published by paternoster, 2005
The London Baptist Confession of Faith Of 1689. Chapen Library 2016