مفهوم مسیحیت غیر مذهبی در تفکر دیتریش بونهوفر
13/11/2022معیارهای تعیین کانُن (فهرست کُتب مقدس)
13/11/2022کلام خدا از دیدگاه کارل بارت
«کلام خدا» از دیدگاه کارل بارت
مقدمه
در قرن شانزدهم میلادی جنبشی از آلمان شروع شد که به زودی سراسر اروپا را تحت تاثیر قرار خود داد.[1] در این جنبش که بعدها «نهضت اصلاحات» نام گرفت به تفاسیر کلیسای کاتولیک از کتاب مقدس اعتراض شد.[2] اصلاحگران معتقد بودند که کلیسای کاتولیک با تفسیر اشتباه از آموزه ها، مسیر را برای فساد مالی و اخلاقی صاحب منصبان کلیسا باز کرده است. آنها بهترین روش برای از بین بردن این انحرافات را بازگشت به اصل تعالیم عیسی مسیح و اعتقادات مسیحی در دوران پدران کلیسا میدانستند.[3] اصلاحگران کتاب مقدس را ملاک و مرجع ایمان مسیحی معرفی میکردند و واسطه گری کلیسا در این زمینه را نمی پذیرفتند.[4]
نهایتا جنبش اصلاحات موفق نشد کلیسای کاتولیک را اصلاح نماید و از بدنه آن جدا شد و کلیساهای پروتستان به وجود آمدند.[5]اما دو قرن بعد، در قرن هجدهم، الهیات پروتستان از جریان روشنگری اروپا تاثیر گرفته و از دیدگاه الهیاتی اصلاحگران قرن شانزدهم فاصله گرفت. اما این بار بحث بر سر آموزه ها و دور شدن از تعالیم پدران کلیسا نبود، بلکه عده ایی از الاهیدانان پروتستان تحت تاثیر اندیشه های دوران روشنگری، مسیحیت را از روح الهیات دوران اصلاحات خالی کرده بودند،[6] و نیاز بود مسیحیت پروتستان مجددا نه به دوران اصلاحات، بلکه به دوران پدران کلیسا و تعالیم اولیه بازگشت نماید.
پس از جنگ جهانی اول، بر علیه مسیحیت لیبرال واکنشی به وجود آمد که در راستای همان «راست دینی» یا «اعتقاد ارتدکس» قدیمی بود. البته این عقیده، بازگشت دقیق به عقیده ارتدکس قدیمی نبود، به همین دلیل آن را «نئو ارتدکس» نامیدند.[7] شخصی که در اوایل قرن بیستم این نیاز به بازگشت را درک کرد و واکنش اولیه را نشان داد «کارل بارت» الاهیدانی سوئیسی بود. او سه دوره تفکری را در زندگی خود تجربه کرد. دوره نخست، او کشیشی لیبرال بود، بعد از آن، در دوره دوم تبدیل به بزرگترین منتقد الهیات لیبرال شد، و در دوره سوم عقاید خود را تعدیل و البته تکمیل نمود. در دوره اول، او نگاهی متفاوت به کتاب مقدس، نسبت به دو دوره بعدی زندگی روحانی خود داشت. اما آنچه در دیدگاه او مهم است، نظر او نسبت به «کلام خدا» می باشد. او کلام خدا را از عاری از خطا نمیداند، و حتی کتاب مقدس را به آن معنای عام، کلام خدا نمیداند و برای کلام خدا بودن آن شرطی قائل میشود. با بررسی چند مورد از موارد تاثیر گذار در زندگی الهیاتی کارل بارت، و همینطور بررسی اجمالی دیدگاه های او، بهتر میتوان عقاید او درباره «کتاب مقدس» را درک نمود.
کارل بارت در مکتب لیبرال
کارل بارت (1886-1968) در شهر بازل سوئیس به دنیا آمد.[8] پدر او کشیش یک کلیسای اصلاح شده بود.[9] کارل بارت در دانشگاه های برن، برلین، توبینگن و ماربورگ به تحصیل الهیات پرداخت.[10] او در این دانشگاه ها در محضر بسیاری از الاهیدانان مشهور لیبرال قرن نوزدهم و بیستم تحصیل کرد و سرانجام پیرو مکتب ریچلی الهیات لیبرال شد.[11] او در سال 1908 به مقام کشیشی دستگذاری شد و در 1911 به شهر کوچکی به نام سافنویل در سوئیس نقل مکان کرد.[12] اما جنگ جهانی اول باعث شد کارل بارت نسبت به تعالیم لیبرال تردید کند.[13] اتفاقات وحشتناک جنگ، باعث شد که دیدگاه خوشبینانه الهیات لیبرال در مورد پیشرفت انسان و تکامل او زیر سوال رود.[14] در این زمان بارت به این نتیجه رسید که الهیات لیبرال به بن بست رسیده و ورشکسته شده است. او متوجه شد که این الهیات به جای بررسی مکاشفه خدا، به بررسی یک مذهب انسانی پرداخته و از شأن و منزلت خدا کاسته و آن مقام را به انسان داده است.[15]
کارل بارت معترض به الهیات لیبرال
عوامل روگردانی بارت از الهیات لیبرال
عامل اول
از عواملی که باعث شد کارل بارت از الهیات لیبرال روگردان شود میتوان به دو عامل مهم اشاره کرد. اول اینکه الهیات لیبرال برای تهیه موعظه های هفتگی او هیچ کمکی به او نمیکرد.[16] کارگران خسته و درمانده از وضعیت آن روزها برای شنیدن موعظه های او جمع میشدند، اما او مطلب مناسبی که پاسخ سوالات آنها را بدهد نداشت. از نظر او الهیات لیبرال با استفاده از روشهای تفکر غیردینی، الهیاتی را بنا نهاده بود که سرانجام، نتایج فاجعه باری به بار آورده بود.[17] بنابراین به بررسی دقیق و موشکافانه کتاب مقدس دست زد و بدین طریق «دنیای جدید و غریب کتاب مقدس»[18] را پیدا کرد.[19] او در کتاب مقدس «کلام خدا» را یافت، و نه دین بشری، یا حتی بهترین و عالی ترین تفکرات انسانهای درستکار را،[20] بارت در این زمینه میگوید: «آنچه محتوای کتاب مقدس را تشکیل می دهد نه اندیشه های درست بشری دربارۀ خدا، بلکه اندیشه های درست الهی درباره انسان است.»[21]
عامل دوم
دومین عاملی که باعث شد بارت از الهیات لیبرال روگردان شود، خواندن بیانیه ایی در آگوست سال 1914 بود که نود و سه نفر از الاهیدانان آلمانی آن را امضا کرده و از سیاستهای جنگ طلبانه «ویلهلم» قیصر آلمان در جنگ جهانی اول حمایت کرده بودند.[22] تمامی استادان بارت نیز جزو امضا کنندگان این بیانیه بودند. او انتظار این موضع از استادان خود را نداشت، و این واقعه باعث شد که از آنها ناامید شده و به این نتیجه برسد که دیگر «نمیتواند اخلاق و جزمیات آنها یا تفسیرشان از کتاب مقدس و تاریخ را بپذیرد.»[23]
انتقاد بارت به الهیات لیبرال چه بود؟
اما انتقاد بارت به الهیات لیبرال این بود که این الهیات پیام انجیل را به پیام مذهبی تبدیل کرده بود و به انسانها الوهیت خودشان را اعلام میکرد، در حالی که باید آن را «کلام خدا» بداند که انسان نمیتواند از قبل، چیزی از آن درک کند. چون از سوی خدایی نازل می شود که با انسان متفاوت و متمایز است.[24] بارت به دنبال این بود انقلابی در روش الهیاتی به وجود بیاورد و قصد داشت الهیاتی از بالا به پائین را، جایگزین الهیات انسان محوری کند که از پائین به بالا بود.[25] او معتقد بود که بزرگترین خطر آن نیست که مردم انجیل را نپذیرند، بلکه این است که انجیل را به طرزی مسالمت آمیز بپذیرند و آن را به میراث عقلی و فرهنگی بشری تبدیل کنند و لبۀ برنده آن را کند و کاملا بی خطر نمایند.[26]
تفسیر رساله به رومیان
کارل بارت که از شکست مسیحیت لیبرالی آگاه شده بود پایه گذاری تفکری نوین را آغاز نمود.[27] بنابراین دست به کار شده و در طول جنگ جهانی اول برای به وجود آوردن آن الهیاتی که مد نظرش بود روی تفسیر رساله به رومیان کار کرد و در سال 1919 آن را چاپ نمود.[28] بارت با نوشتن کتاب «تفسیر رساله به رومیان» محیط آرام الهیات اروپا را متلاطم کرد.[29] چون در این کتاب به شدت از الهیات لیبرال انتقاد کرده بود.[30] به گفته یک الاهیدان کاتولیک؛ «این کتاب مانند بمبی در زمین بازی الاهیدانان فرود آمد.»[31] بعد از نوشتن «تفسیر رساله به رومیان» بود که کارل بارت به رهبر جنبش «نئوارتدکسی» تبدیل شد. بنابراین این جنبش بر علیه الهیات لیبرالی قرن نوزدهم به وجود آمد.[32] در سال 1921 و پس از نوشتن رساله به رومیان، کارل بارت به عنوان استاد الهیات در دانشگاه گوتینگن[33] و بعدها دانشگاه های مونستر و بن به تدریس پرداخت.[34]
اعلامیه بارمن
با به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیسم (حزب نازی) در آلمان، کار بارت با «آدولف هیتلر» رهبر این حزب مخالفت کرد و نویسنده اصلی «اعلامیه بارمن»[35] شد،[36] و یکسال پس از این مخالفت، در سال 1935 از آلمان اخراج شد و به سوئیس رفت. او در شهر بازل مشغول تدریس الهیات شد،[37] و تا زمان بازنشستگی خود در سال 1962 در همانجا تدریس میکرد،[38] و در سال 1968 نیز در همان شهر درگذشت و به خاک سپرده شد.[39]
دیدگاه بارت پیرامون کتاب مقدس
کتاب مقدس به مثابه یک واقعه
کارل بارت مجموعه کتاب «اصول اعتقادات قطعی کلیسا» را در سال 1932 منتشر ساخت،[40] و نوشتن آن را تا سال 1967 یعنی یک سال قبل از مرگش ادامه داد. او معتقد است کتاب مقدس به معنای ایستا و ثابت «کلام خدا» نیست، و فقط زمانی تبدیل به کلام خدا میشود که خدا از آن برای مکشوف کردن عیسی مسیح استفاده میکند. در واقع کتاب مقدس، در یک واقعه تبدیل به کلام خدا میشود.[41] کتاب مقدس آن حدی کلام خداست که خدا سبب میشود کلام او باشد، یعنی تا جایی که خدا از طریق آن سخن میگوید.[42]
بارت معتقد است که اینکه میگوئیم کتاب مقدس «کلام خدا» است، به هیچ وجه متکی به تجربه ذهنی افراد یا نتایج تحقیقات بر اساس شواهد بیرونی و درونی[43] کتاب مقدس نیست.[44] با اینکه بارت خود را دنباله روی تفکرات اصلاحگران و مخصوصا جان کالون میداند، اما او به برداشت سنتی از کتاب مقدس بازگشت نکرده است، بلکه یک نوع نگرش جدید به وجود آورده که همانطور که گفته شد «نئوارتدکسی» نام گرفت.[45] لیبرالها با این دیدگاه بارت در مورد کتاب مقدس به مخالفت پرداختند و او را متهم کردند که شأن کتاب مقدس را به اندازه ایی بالا میبرد که نمیتوان آن را در معرض بررسی و نقد تاریخی قرار داد.[46]
شناخت واقعه تکلم خدا
بارت معتقد است «کلام خدا» واقعه تکلم خدا با انسان، و مکشوف شدنش بر انسان، توسط عیسی مسیح می باشد. اما چطور میتوان در مورد این واقعه شناخت داشت؟[47] کتاب مقدس، یعنی کلام مکتوب خدا شهادتی در مورد این واقعه می باشد. دقیقا شبیه تابلویی نقاشی شده از رعد و برقی که در یک لحظه اتفاق می افتد، اما نقاش آن را بر تابلو میکشد. پس برای شناخت «کلام خدا» که خدا خود را در آن مکشوف کرده، باید به کتاب مقدس رجوع کرد. بارت معتقد است «کتاب مقدس» و «عیسی مسیح» نشانه هایی از «کلام خدا» هستند.[48] در این صورت بارت هرگونه «شناخت طبیعی» از خدا را نفی میکند. این به این معناست که خدای «کتاب مقدس» بدون «عیسی مسیح» کاملا ناشناخته و برای افراد بی ایمان وجودی کاملا ناآشناست.[49] در واقع فقط یک مکاشفه از خدا وجود دارد و آن در عیسی مسیح می باشد.[50]
موضع نگارنده
درست است که در این دیدگاه کتاب مقدس از شأن بالایی برخودار میشود، اما آنگونه که لیبرالها معتقد هستند هم نیست و این دیدگاه کتاب مقدس را از نقد تاریخی دور نگاه نمیدارد. در ایران امروز تلاشهای زیادی از طرف منتقدین کتاب مقدس صورت میگیرد تا کتاب مقدس را تحریف شده معرفی نماید. دیدگاه بارت که معتقد است که کتاب مقدس بدون مکاشفه عیسی مسیح کلام خدا نیست، میتواند مسیر را برای منتقدین کتاب مقدس باز کند.
کتاب مقدس به مثابه مکاشفه
کارل بارت بر روی مکاشفه خدا و کتاب مقدس تاکید زیادی می کند.[51] از نظر او کتاب مقدس عبارت است از ثبت مکاشفه گذشته و وعدۀ مکاشفه آینده.[52] و امکان شناخت «کلام خدا» فقط از طریق خود «کلام خدا» وجود دارد.[53] او معتقد است که در کتاب مقدس انسان به دنبال خدا نیست، بلکه خدا است که بدنبال انسان می آید.[54] بنابراین کلام خدا را باید مانند یک واقعه و یک اتفاق نگریست و نه مانند یک آموزه یا واژه های ایستا. کلام خدا مجموعه ایی از دستورالعملها مانند اطلاعات حرکت قطارها نیست، بلکه واقعه ایی است که بر ما اتفاق می افتد و ما باید در قبال آن واکنش نشان دهیم، مانند پیشنهاد ازدواج که مستلزم واکنش فرد پیشنهاد شونده می باشد.[55]
عیسی آن مکاشفه خدا
بارت در کتاب «اعتقادات قطعی کلیسا» ضرورت جدی گرفتن مکاشفه خدا را در «عیسی مسیح» از طریق کتاب مقدس شرح میدهد. البته عمر او آنقدر به درازا نکشید که این کتاب را به اتمام برساند.[56] از دیدگاه بارت برای نشان دادن گناه نباید از شریعت و ده فرمان موعظه کرد، چون آموزه گناه جدا از «عیسی مسیح» نمیتواند درک شود. بنابراین کسانی که عیسی مسیح را نمیشناسند نمیتوانند درک درستی از گناه و نجات داشته باشند.[57] الهیات او هیچ پاسخی برای معتقدان به دیگر ادیان ندارد. او دیگر ادیان را تحریف شده و منحرف از حقیقت میداند و کنار میگذارد.[58] او معتقد است «پیام فیض خدا، متقدم تر از شریعت، غضب، اتهام، و داوری خداست.»[59] اما برای درک این پیام فیض، باید مکاشفه خدا در «عیسی مسیح» را درک نمود.
موضع نگارنده
کارل بارت پیام فیض را متقدم میداند. این دیدگاه در جای خودش بسیار هم بجاست، اما زمانی که فیض، در شریعت و غضب و داوری خدا درک نشود فیض نیز معنا ندارد. زمانی که کلیسای نوپای ایران شروع به بشارت کلام در بین فارسی زبانان میکند، معمولا با این پاسخ روبرو می شود که «من چرا نیاز به نجات دارم؟» این سوال از پیشینه «بی گناهی» ذاتی انسان در عقیده اسلام نشأت میگیرد. حال چطور میتوان این دو موضوع را با هم به پیش برد؟ شاید نهایتا به بن بستی برسیم که باید انتخاب کنیم که آیا باید اول پیام فیض را توضیح دهیم، یا اینکه از شریعت و غضب و داوری خدا سخن به میان آوریم تا بشارت ما به نتیجه برسد. اما موضع نگارنده همچنان بر تقدم پیام شریعت و غضب و داوری خدا بر پیام فیض میباشد.
کلام خدا مبنای الهیات
کارل بارت الهیات را نه به معنای بررسی فلسفه انسانی یا تجربه مذهبی میداند، بلکه معتقد است که به معنای بررسی «کلام خدا» می باشد.[60] از نظر او کلام خدا به انسان، در شخص «عیسی مسیح» دیده میشود، پس او به «الهیاتی مسیح محور» اعتقاد دارد که حتی کتاب مقدس را هم از دریچۀ عیسی مسیح مینگرد. بارت عیسی مسیح را مکاشفه بی نظیر خدا از خودش می داند. یعنی عیسی مسیح خودش «کلام خدا» است.[61] این اصل، «الهیات طبیعی»[62] را که توماس آکوئیناس[63] (1274-1225) آن را تبیین میکرد نفی میکند. از نظر بارت همۀ آموزه های مسیحی باید بر اساس «مسیح محوری» بررسی و تفسیر شوند. بنابراین نمیتوان برای «الهیات طبیعی» جایگاهی قائل شد.[64] در واقع در الهیات بارت این «کلام خدا» و «مکاشفه» خداست که الهیات به شمار می آید.[65] همچنین بارت در مقابل اشلایرماخر، (الاهیدان لیبرال 1834-1768)[66] خدا را اساس همه چیز قرار داد، و الهیات را، واکنش انسان به مکاشفه خدا معرفی کرد.[67]
کتاب مقدس بالاتر از کلیسا
بارت معتقد است کتاب مقدس به این دلیل «کلام خدا» است که جدا از هرگونه تصمیم و یا ابتکار عمل انسانی، خدا بارها از آن استفاده نموده و باز در آینده استفاده خواهد کرد تا معجزه ایمان به عیسی مسیح را به وجود بیاورد. بنابراین برخورد مناسب کلیسا به آن این است که مطیع و تسلیم آن باشد، چون تنها مرجعی که بالاتر از کتاب مقدس قرار دارد خود عیسی مسیح می باشد. کتاب مقدس واسطۀ مرجعیت مسیح برای کلیسا می باشد و از خود کلیسا نیز بالاتر قرار دارد.[68] در نظر او «کتاب مقدس، گزارشی است در مورد منشاء کلیسا و در نتیجه در مورد اساس و ماهیت آن، و باید گفت از نظر تاریخی قدیمی ترین سند موجود در این خصوص است… بنابراین، کتاب مقدس همیشه مرجعی یگانه و در نوع خود بی نظیر در کلیسا است.»[69]
حالتهای کلام خدا
همانطور که گفته شد از نظر کارل بارت الهیات مسیحی تنها یک منبع و سرچشمه دارد و آن «کلام خدا» است. اما «کلام خدا» یک معنای سه جنبه ایی دارد، یا به عبارتی از سه شکل و حالت برخوردار است.[70]
شکل اول: عیسی مسیح[71]
«در آغاز کلام بود، و کلام با خدا بود و کلام خدا بود.»[72] خود عیسی مسیح و کل تاریخ اعمال خدا که نهایتا به زندگی، مرگ و رستاخیر عیسی مسیح می انجامد شکل اول و برتر «کلام خدا» است. این تجسم و مکاشفه، در واقع خودش، انجیل است.[73] خدا با عملش، خود را بر انسان آشکار ساخته است. همان عملی که نجات را برای انسانها ممکن ساخته و در مسیر صلح و دوستی و مصاحبت انسان با خدا، به کار می آید.[74]
شکل دوم: کلام مکتوب[75]
شکل دوم «کلام خدا» مکتوب و خود «کتاب مقدس» است که یک شهادت ممتاز درباره مکاشفه خدا می باشد.[76] از این جهت این کلام مکتوب، «کلام خدا» است که مکاشفه گذشته خدا و وعده مکاشفه آینده در آن ثبت شده است. خدا آنچه انجام داده و یا آنچه در آینده انجام خواهد داد را در آن نوشته است.
شکل سوم: موعظه انجیل به وسیله کلیسا.[77]
کلام خدا صرفا یک خبر یا حکم ظاهری نیست، بلکه دستور قاطع می باشد. کلام خدا محکوم قدرت ما نیست، بلکه هر زمان و هر مکان و هرگونه که بخواهد عمل میکند و نافذ است. کلام خدا به انسان اجازه نمیدهد که مانند یک تماشاگر از تحقیق همراه با بی تفاوتی لذت ببرد.[78]
شکل دوم و سوم، به معنی ابزاری «کلام خدا» هستند. یعنی فقط زمانی تبدیل به «کلام خدا» می شوند که خدا از آنها برای مکشوف کردن «عیسی مسیح» استفاده میکند.[79] بنابراین آنها به خودی خود حتی مکاشفه هم نیستند، بلکه فقط کلمات انسانی محدود، ضعیف و خطاپذیری هستند که به مکاشفه خدا (شکل اول) اشاره میکنند. اما زمانی که خدا تصمیم میگیرد تا توسط این دو نوع کلام سخن بگوید، به «کلام خدا» تبدیل میشوند.[80] از نظر او بنیاد گرایی در اشتباه است که کتاب مقدس را «خدای مکتوب» می نامد. نظر بارت درباره کتاب مقدس باعث به وجود آمدن اختلافات و انتقادات بسیاری شد.
موضع نگارنده
بارت در ذات کلام خدا، سه حالت یا شکل را تعریف کرده است که یادآور تثلیث مقدس می باشد. اما مشکل این است که او دو مورد را کاملا ابزاری در نظر گرفته است. یعنی اگر «کتاب مقدس» برای موارد تحقیق استفاده شود دیگر «کلام خدا» نیست. یا کلیسا در بشارت خود کلام خدا را موعظه کند اما در این مسیر موفق به مکشوف کردن عیسی مسیح برای شنونده نشود، «کلام خدا» نیست. این دیدگاه، هم «کتاب مقدس» و هم «موعظه» کلیسا را عاری از خطا نمیداند. درباره مورد دوم من هم موافق هستم. کلیسا ممکن است به اشتباه مواردی را به کلام خدا نسبت دهد، (همانگونه که قبلا اتفاق افتاده) اما زمانی که کلام خدا را موعظه میکند، آن موعظه بدون هیچ پیش شرطی کلام خداست. در مورد کتاب مقدس نیز همینطور است. اما بارت آنها را خطا پذیر اعلام میکند.
نتیجه
از آن رو که وضعیت جهان در زمان بارت در حال تغییر بود، طبیعی است که نظرات بارت نیز در حال تغییر و تحول باشد. او که مشتاق الهیات لیبرال شده بود، در ادامه خود یک الهیات نوین را پایه ریزی کرد. بارت در آثار اولیه خود، خدا را کاملا جدا از انسان میدانست. منظور او این بود که خدا حقیقتی است که جدا از انسان وجود دارد و خدا، «روح بشر» یا «معیار ارزشهای جهان» نیست. او معتقد است که انسان جدا از خدا حتما به ورطه گناه و نابودی می افتد و خدا مایل نیست که انسان در گناه باقی بماند. به همین دلیل از طریق عیسی مسیح این را بر ما مکشوف می کند و میخواهد از طریق عیسی مسیح ما را ببخشد و مورد عفو قرار بدهد. بنابراین عیسی مسیح بالاترین مکاشفه خدا، و «کلام خدا» است. پس اگر شخصی عیسی را نشناسد، نمیتواند خدای حقیقی را بیابد. او معتقد است در جستجوی (بدون عیسی) انسان برای رسیدن به خدا، همیشه خدایی یافت میشود که مطابق میل جوینده است. اما مسیح مکاشفه خداست که دین را از بین میبرد.
همانطور که دیدیم در اعتقاد بارت اول عیسی مسیح است، بعد کتاب مقدس و بعد کلیسا. از نظر ساختار و جایگاهی که بارت به این سه میدهد مشکلی وجود ندارد. اما از دیدگاه مسیحیت اوانجلیکال (که نگارنده نیز پیرو همین دیدگاه است.) کتاب مقدس نمیتواند بدون خطا باشد. اما بارت برای مسیح محور نمودن الهیات خود، «کتاب مقدس» را در جایگاه پائینتر قرار میدهد. این کار به مخالفان فرصت اتهام زدن به نوشته جات مقدس را میدهد. نتیجه این میشود که آموزه های بنیادین ایمان مسیحی مانند تثلیث، الوهیت عیسی مسیح، نجات تنها از طریق عمل عیسی و برخی دیگر از اصول زیر سوال میرود. من شخصا با اینکه از الهیات کارل بارت مطالب زیادی را دریافت میکنم، و همچنین «مسیح محوری» الهیات او را قابل تامل و تعمق میدانم، اما آن را برای کلیسای ایران، نه تنها غیرسازنده، بلکه مخرب میدانم. چون همانطور که در بالا گفته شد باعث فراهم نمودن ابزاری برای اتهام های واهی به کتاب مقدس و آموزه های بنیادین مسیحی میشود.
نویسنده: رامین باقری
می 2021
[1] سارا فلاورز، عصر اصلاحات، انتشارات ققنوس، چاپ ششم 1395، ص 26
[2] الستر مک گراث، مقدمه ایی بر تفکر اصلاح دینی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم 1387، ص 33
[3] همان منبع، ص 82
[4] ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد ششم. نسخه الکترونیکی، ص 3662
[5] ارل ای کرنز، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ.انتشارات ایلام، 2018 ص 269
[6] مری جو ویور، درآمدی به مسیحیت، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم 1393، ص 211
[7] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 425
[8] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 426
[9] همان منبع، ص 426
[10] همان منبع، ص 426
[11] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 81
[12] همان منبع، ص 82
[13] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 426
[14] همان منبع، ص 426
[15] همان منبع، ص 427
[16] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 82
[17] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 432
[18] این نام، عنوان یکی از اولین مقالات او می باشد
[19] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 82
[20] همان منبع، ص 82
[21] همان منبع، ص 82
[22] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 427
[23] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 82
[24] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 83
[25] همان منبع، ص 83
[26] همان منبع، ص 84
[27] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 427
[28] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 82
[29] ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ اول 1368 ص 108
[30] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 82
[31] همان منبع، ص 83
[32] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 426
[33] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 84
[34] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 426
[35] نخستین شورای کلیساهای معترف انجیلی آلمان در ماه مه ۱۹۳۴ در بارمن برگزار شد. این شورا، اعلامیه ای منتشر ساخت که بخش عمده آن توسط بارت تنظیم شده بود. این اعلامیه بر اساس اعلامیه هایی تدوین شده بود که در همان سال، بارت آن را تنظیم کرده و مورد پذیرش کلیساهای اصلاح شده آلمان قرار گرفته بود. «اعلامیه بارمن» (Barmen Declaration) از شش بند تشکیل یافته بود و بر رهبری و خداوندی عیسی مسیح تاکید میکرد. (برگرفته از کتاب تاریخ تفکر تونی لین)
[36] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 426
[37] همان منبع، ص 426
[38] همان منبع، ص 426
[39] هانس کونگ، متفکران بزرگ مسیحی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ دوم 1390، ص 238
[40] همان منبع، ص 245
[41] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 89
[42] همان منبع، ص 89
[43] در نقد کتاب مقدس، منظور از شواهد بیرونی، عبارت است از ویژگی و کیفیت نسخه های خطی موجود، و منظور از شواهد داخلی نیز عبارت است از بررسی نوع اشتباهاتی که به وسیله نسخه برداران کتاب مقدس به وجود آمده است.
[44] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 90
[45] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 429
[46] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 89
[47] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 429
[48] ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ اول 1368 ص 111
[49] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 434
[50] همان منبع، ص 433
[51] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 429
[52] ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ اول 1368 ص 111
[53] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 88
[54] ویلیام هوردرن، راهنمای الهیات پروتستان، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ اول 1368 ص 110
[55] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 429
[56] الستر مک گراث، درسنامه الهیات مسیحی، جلد اول. انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم چاپ دوم 1393 ص 187
[57] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 435
[58] الستر مک گراث، درسنامه الهیات مسیحی، جلد اول. انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم چاپ دوم 1393 ص 189
[59] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 436
[60] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 427
[61] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 92
[62] علی حسنی، بررسی مکاتب جدید الهیات مسیحی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1397 ص 39
[63] کالین براون، فلسفه و ایمان مسیحی، انتشارات ایلام، 2017، ص 34
[64] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 434
[65] همان منبع، ص 429
[66] کالین براون، فلسفه و ایمان مسیحی، انتشارات ایلام، 2017، ص 131
[67] محمد صادق احمدی، تاریخ کلیسا، انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم، چاپ اول 1396 ص 380
[68] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 91
[69] همان منبع، ص 91
[70] همان منبع، ص 89
[71] همان منبع، ص 89
[72] انجیل یوحنا 1:1
[73] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 89
[74] جی لسلی دانستن، آئین پروتستان، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم 1386، ص 296
[75] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 89
[76] همان منبع، ص 89
[77] همان منبع، ص 89
[78] جی لسلی دانستن، آئین پروتستان، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم 1386، ص 295
[79] استنلی جی گرنز، راجر ای اُلسون، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، انتشارات روشن، 1386، ص 89
[80] تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396، ص 430
منابع
احمدی، محمد صادق. تاریخ کلیسا. انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم. قم. چاپ اول 1396
براون، کالین. ط. میکائیلیان. فلسفه و ایمان مسیحی. انتشارات ایلام 2017
جی گرنز، استنلی. اُلسون، راجر ای. روبرت آسوریان. میشل آقامالیان. الاهیات مسیحی در قرن بیستم. انتشارات روشن. تهران، چاپ اول 1386
حسنی، علی. بررسی مکاتب جدید الهیات مسیحی. انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. قم 1397
دورانت، ویلیام جیمز. گروه مترجمان. تاریخ تمدن ، ، انتشارات علمی و فرهنگی. تهران. ویرایش دوم چاپ ششم 1378 (نسخه الکترونیکی)
فلاورز، سارا. رضا یاسایی. عصر اصلاحات. انتشارات ققنوس. تهران، چاپ ششم 1398
کونگ، هانس. گروه مترجمان. متفکران بزرگ مسیحی. انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب. قم، چاپ دوم 1390
کتاب مقدس. ترجمه هزاره نو، انتشارات ایلام. چاپ دوم 2014
کرنز، ارل ای. آرمان رشدی. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ. انتشارات ایلام، 2018
لین، تونی. روبرت آسوریان. تاریخ تفکر مسیحی. انتشارات فرزان، چاپ پنجم 1396
مک گراث، الستر. بهروز حدادی. درسنامه الهیات مسیحی )جلد یک(. انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب. چاپ دوم قم 1393
مک گراث، الستر. بهروز حدادی. مقدمه ایی بر تفکر اصلاح دینی. انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب. قم، چاپ دوم 1387
ویور، مری جو. حسن قنبری. درآمدی به مسیحیت. انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب. چاپ دوم قم 1393
هوردرن، ویلیام. طاطهوس میکائیلیان. راهنمای الهیات پروتستان. انتشارات علمی فرهنگی. تهران، چاپ اول 1368