«تثلیث» قسمت سیام: «مناقشه فیلیئوکه» (Filioque)
28/02/2024بررسی «تجربۀ دینی» در تفکر شلایرماخر
28/02/2024سرمشق گرفتن از فروتنی مسیح
اطلاعات تاریخی و پیشزمینۀ متن
نویسنده
در مورد نویسندۀ رساله به فیلیپیان، نظر غالب محققین بر این است که پولس نویسندۀ این رساله میباشد. مک آرتور میگوید که کلیسای اولیۀ متحداً پولس را نویسندۀ این رساله معرفی مینمودند. (مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۰۷) همچنین، فی معتقد است که حضور تیموتائوس به عنوان کسی که به احتمال زیاد نزد فیلیپیان شناخته شده بود (۱۹:۲-۲۲) را نباید نادیده انگاشت. بعلاوه، به نظر میرسد پولس از اشخاصی به عنوان کاتب جهت به نگارش درآوردن رسالات استفاده مینموده است (دوّم تسالونیکیان ۱۷:۳) اگرچه نمیتوان به یقین گفت که تیموتائوس کاتب این رساله بوده است، اما این امکان دور از ذهن نمیباشد. فی، پولس را به عنوان نویسندۀ اصلی رساله و تیموتائوس را بعنوان کسی که با پولس همفکری نموده و در امر نگارش به وی یاری رسانده است، معرفی میکند. (فی ۱۹۹۵، ۱۴۶-۱۴۷)
اوبرایان معتقد است که تصویری که پولس از خود ترسیم میکند با تصویری که از پولس در منابع دیگر مانند اعمال رسولان و غلاطیان سراغ داریم مطابقت دارد. بعلاوه، نحوۀ بیان احساسات، توصیف وضعیت فعلی، اشاره به همکاران و دوستان و ارجاعاتی که پولس درمورد هدایای دریافتی از فیلیپیان ابراز میدارد با آنچه از او در جاهای دیگری میشناسیم، یکسان است. همچنین، باید به این نکته توجه داشت که پرسش در مورد این مسئله که «آیا رساله فیلیپیان توسط پولس به رشته تحریر درآمده است؟» هیچگاه در بین پدران اولیۀ کلیسا مانند: کلمنت (۹۵ میلادی)، اگناتیوس (۱۰۷ میلادی)، ژوستین شهید (۱۶۵ میلادی) مطرح نبوده است و این امر خود نشان دهندۀ این واقعیت است که پدران کلیسا در این مورد اتفاق نظر داشتند که پولس نویسندۀ اصلی رساله به فیلیپیان است. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۶۳-۶۴) با اینحال، علیرغم وحدت نظر در مورد نویسنده بودن پولس، تردیدهایی در مورد وحدت و یکپارچگی رساله مطرح میباشد. این نقدها بیشتر در زمینۀ ابهامات درون متنی وارد شده است؛ بعنوان مثال، تغییر لحن پولس و یا تغییر و گسست فکری در فصل سوّم رساله (۲:۳ به بعد) و یا تغییر در سرعت تکرار واژهها مورد تردید قرار گرفته است. اما این نقدها با توجه به شواهد خارجی مانند تأیید پدران کلیسا و نیز وحدت و یکپارچگی موضوعی در کل متن، نمیتواند از عدلۀ کافی برخوردار باشد. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۶۵-۷۲؛ کتابمقدس ترسایان ۲۰۱۵، ۳۲۰۱)
تاریخ و محل نگارش
در مورد تاریخ و محل نگارش رساله نمیتوان به طور قطع نظر داد؛ با اینحال، میتوان اطمینان داشت که پولس این رساله را از زندان به رشتۀ تحریر درآورده است. نظریات متفاوتی در این مورد وجود دارد. برخی از محققین بر این باور هستند که این رساله در شهر افسس و در سالهای ۵۶ یا ۵۷ میلادی به نگارش در آمده است؛ یعنی در همان زمانی که رسالات پولس به کلیسای قرنتس نوشته شدهاند. (کتابمقدس ترسایان ۲۰۱۵، ۳۲۰۱-۳۲۰۰) موتییر، معتقد است که این رساله در شهر روم نوشته شده است. او با بیان اینکه پولس در روم زمان بیشتری برای نگارش داشته استدلال میکند که اگر تصور کنیم که پولس در قیصریه یا افسس زندانی بوده، میتوانست تا از مزایای شهروندی خود استفاده نماید و با چالشهای کمتری روبرو گردد. با این وجود، موتییر با اذعان به عدم اطمینان کامل از محل نگارش رساله، روم را به عنوان شهری که شواهد بیشتری در مورد آن صدق میکند معرفی مینماید. (موتییر، استات، تیدبال ۲۰۱۴، ۱۵-۱۶) همچنین، اوبرایان نیز شهر روم را محل نگارش این رساله میداند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که این رساله در شهر روم و در بین سالهای ۶۰ الی ۶۲ به نگارش درآمده است. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۷۳-۷۹؛ مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۰۷)
شهر فیلیپی
فیلیپی در شمال شرقی یونان، نخستین مرکز مهمی بود که پولس در آن انجیل را موعظه کرد. این شهر یکی از شهرهای باستانی بود که آغاز به قرن چهارم پیش از میلاد برمیگردد. این شهر که در ابتدا «کرنیدس»[1] یا «چشمه» نامیده میشد، شهری باستانی بود که آغاز آن به قرن چهارم پیش از میلاد برمیگردد. فلیپ دوّم پادشاه مقدونیه و پدر اسکندر مقدونی (کبیر) به خاطر دسترسی به معادن طلا و نقرۀ آن نواحی، آنجا را تصرف کرد و نام خود را بر آن نهاد. این شهر حدود دو قرن شهری گمنام بود تا اینکه اتفاقاتی که در آن روی داد سبب شهرت شهر فیلیپی گردید. در سال ۴۲ قبل از میلاد سپاهیان «مارک آنتونی»[2] و «اکتاویان»[3] نیروهای «بروتوس»[4] و «کاسیوس»[5] جمهوری خواهان رومی و قاتلین «ژولیوس سزار» را شکست دادند و بدین ترتیب جمهوری روم نابود شد و امپراطوری روم برقرار گردید. پس از این نبرد، فاتحان سربازان کهنهکار خود را در شهر فیلیپی اسکان دادند و بدین ترتیب فیلیپی به مستعمرۀ امپراطوری روم تبدیل گردید. بعد از آن در سال ۳۱ قبل از میلاد اکتاویان در نبردی موسوم به نبرد «اکتیوم»[6] مارک آنتونی را شکست داد و سربازان و حامیان بیشتری را در شهر جای داد و به دستور وی نام شهر را تغییر داد. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۵۵-۵۶؛ مک آرتور۲۰۰۷، ۸۰۸)
شهر فیلیپی از بالاترین امتیازات شهرهای ایالتی امپراطوری روم برخوردار بود. این شهر تحت قوانین امپراطوری روم اداره میشد. شهروندان این شهر شهروندان امپراطوری روم محسوب میشدند؛ مردم شهر فیلیپی از اینکه شهروندان آن شهر بودند به خود میبالیدند. مردم مانند رومیان لباس میپوشیدند و زبان رسمی شهر زبان لاتین بود؛ اما زبانی که مردم برای زندگی روزمره و مقاصد تجاری از آن استفاده مینمودند، زبان یونانی بود. (فی ۱۹۹۵، ۱۰۲-۱۰۳) همچنین، از برخی از مالیاتها معاف بودند و نیز از حق خرید و انتقال ملک و حقوق دعاوی مدنی که جزوی از امتیازاتی بود که در قوانین امپراطوری موجود بود، برخوردار بودند. بعلاوه، شهر فیلیپی از الگوهای شهر روم پیروی مینمود و از نظر شکل ظاهری و سبک معماری همانند روم ساخته شده بود. بعلاوه، پول رایج در آن سرزمین نیز با روم یکی بود و نوشته های آن رومی بودند. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۵۵-۵۶)
شرایط و موقعیت اجتماعی- سیاسی در امپراطوری روم
پس از کشته شدن ژلیوس سزار، آشوب و هرج و مرج سراسر امپراطوری را دربرگرفت. مردم به خاطر جنگهای داخلی دست از کشاورزی کشیده بودند، شهرها غارت شده و داراییها به یغما رفته بود، دزدان و راهزنان به کاروانها حمله میکردند و اسیران را به عنوان برده به فروش میرساندند، بالا رفتن نرخ بهره و بیثباتی بازار باعث شده بود تا بازرگانی و تجارت سیر نزولی را طی کند، همچنین، فقر و تنگدستی توده مردم از یک طرف و انباشتگی ثروت در میان طبقۀ ثروتمندان باعث رکود اخلاقی و بیبند و باری در جامعه گشته بود. مردم خسته و فرسوده شده بودند و بهشدت به دنبال صلح و آرامش و امنیت اجتماعی بودند. (دورانت ۱۳۷۸، ۱۳۱۸و۱۳۲۶-۱۳۲۷)
در چنین شرایطی، اکتاویان به قدرت رسید و با ذکاوت و هوش بالای سیاسی دست به اصلاحات زیادی زد. او با به رسمیت شناختن حق مالکیت، برداشتن خدمت اجباری، بخشش مالیاتهای عقب افتاده و بخشش زمینهای کشاورزی از یک طرف و کنترول جمعیت از طریق اسکان مردم در شهرهای مهاجرنشین مانند فیلیپی و اصلاحات و تغییرات سیاسی و حکومتی از طرف دیگر، عملاً صلح، آسایش و رفاه را در سرزمینهای تحت سلطۀ امپراطوری برقرار ساخت و جایگاه خود را به عنوان رهبری با درایت و قدرتمند تثبیت نمود. سنا اختیارات او را گسترش داد و لقب «آگوستوس»[7] را به وی اِعطا نمود که به معنای «محتشم یا بزرگ» است. آگوستوس بوجود آورندۀ نظمی نوین در سراسر امپراطوری بود. مردم به او به عنوان نجاتدهنده و یا حتی خدا مینگریستند و زندگی خود را مدیون او بودند. در چنین شرایطی بود که پولس رسول، انجیل یا خبر خوش عیسی مسیح را در فیلیپی موعظه نمود. انجیلی که در تقابل با انجیل یا نظم نوین آگوستوس قرار میگرفت و آن را به چالش میطلبید. (دورانت ۱۳۷۸، ۱۳۲۷-۱۳۳۳)
پولس رسول در دوّمین سفر بشارتی خود کلیسای فیلیپی را تأسیس نمود (اعمال رسولان ۱۲:۱۶-۴۰). گویا او دو یا سه بار دیگر نیز از کلیسای فیلیپی دیدن کرده بود (دوّم قرنتیان ۱:۸-۵؛ اعمال رسولان ۶:۲۰). اما حدود چهار یا پنج سال بعد از آخرین دیدار پولس از کلیسای فیلیپی و زمانی که در روم زندانی بود، کلیسا «اپفرودتوس» را نزد او فرستادند تا هدایایی را به او برساند (۱۰:۴) و از احوال او کلیسا را با خبر سازد. اما اپفرودتوس بیمار شد و تا آستانه مرگ پیش رفت (۲۶:۲-۲۷) با اینحال، خداوند او را شفا بخشید و پولس او را با نامهای به نزد ایشان بازگرداند (۲۵:۲-۲۶). هدف پولس از ارسال این نامه به فیلیپیان این بود تا از ایشان به خاطر سخاوت و هدایایی که برایش فراستناده بودند تشکر نماید (۱۰:۴-۱۸). همچنین، نمیخواست که فیلیپیان تصور کنند که خدمت اپفرودتوس به او بیثمر بوده است (۲۵:۲-۲۶). بعلاوه، او قصد داشت تا ایشان را از احوال خود با خبر سازد و ایشان را تشویق نماید تا با هم متّحد باشند و به ایشان دربارۀ معلمین کاذب هشدار دهد. با توجه به این چارچوب و پیشزمینه به تفسیر فصل دوّم این رساله آیات ۱ تا ۱۱ خواهیم پرداخت.
تحلیل تفسیری متن
تشویق به اتحاد و یکدلی (۱:۲-۴)
پولس رسول این قسمت را با عبارت «بنابراین» (ترجمۀ قدیم) آغاز میکند. در واقع، او سعی دارد تا از بحثی که در فصل اوّل این رساله مطرح نموده بود، نتیجهگیری نماید. او آرزو دارد تا ایمانداران مطابق « شیوۀ شایستۀ انجیل مسیح رفتار نمایند» (۲۷:۱) از نظر پولس، شیوۀ زندگی معمولی مسیحی باید برخورداری از اتحاد، یکدلی و محبت متقابل باشد. (موتییر، استات، تیدبال ۲۰۱۴، ۷۶-۷۷) پولس در این آیات سعی میکند تا ایمانداران فیلیپی را به داشتن اتحاد، همدلی و خدمت متقابل به یکدیگر تشویق نماید. ایمانداران فیلیپی باید با هم متحد باشند، زیرا همه اعضای یک بدن یعنی بدن مسیح هستند. موضوع اتحاد یکی از مهمترین عناصر زندگی مسیحی است که علیرغم آگاهی از آن، آنطور که باید در عمل دیده نمیشود. از اینرو، پولس کلیسای فیلیپی را تشویق میکند تا اتحاد را در عمل نشان دهند. او به آنها میگوید تا با یکدیگر «وحدتنظر و محبت متقابل» (فیلیپیان ۲:۲) داشته باشند. ممکن است که آنها در بسیاری از مسائل اختلاف نظرها و سلایق متفاوتی داشته باشند؛ اما نباید اجازه دهند تا این اختلافات موجب جدایی و تفرقه گردد. (هِیل، تورسون ۲۰۰۱، ۱۰۱۶-۱۰۱۷) همانطور که پولس کلیسا را در مورد دشمنانی که از بیرون متوجۀ آن است باخبر میسازد، در اینجا نیز در مورد خطراتی که از درون کلیسا را تهدید میکند هشدار میدهد. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۲۰۷)
پولس ابراز میدارد که اتحاد ثمرۀ برکاتی است که در مسیح نصیب ایمانداران شده است. آگاهی از این برکات که در انجیل عیسی مسیح خلاصه شده است، موجب میشود تا ایمانداران مسئولیت خود را در قبال آن بپذیرند. پولس در آیۀ اوّل چهار بار عبارت «اگر» را بکار میبرد؛ این عبارت را میتوان «از آنجا که» یا «همانطور که» نیز ترجمه نمود که وقتی در ابتدای جمله قرار میگیرد اینگونه میشود: «از آنجا که از دلگرمی مسیح برخوردارید»، یا «همانطور که از محبت او تسلی یافتهاید» در این صورت جمله فوق، جملهای است خبری نه جملهای شرطی. در واقع، پولس میخواهد بگوید که این برکات از پیش شامل حال شما شده است. بنابراین، ثمرۀ این برکات، اتحاد است. بنابراین، همانطور که گفته شد، منظور این است که ایمانداران فیلیپی باید به شیوۀ شایستۀ انجیل رفتار نمایند و این شیوه در اینجا محبت فروتنانه به یکدیگر و حفظ اتحاد در کلیسا است. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۲۰۷-۲۰۹؛ فی ۱۹۹۵، ۲۹۱-۲۹۲؛ مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۱۶)
چهار محرک یا پایۀ اتحاد
اما پولس از چهار محرک، انگیزه یا پایۀ اتحاد صحبت میکند که اتحاد مسیحی از آنها نشأت میگیرد و یا بر آنها بنا میشود. این چهار محرک یا اساس اتحاد عبارتند از: دلگرمی درمسیح، بهرمندی از تسلی وی، رفاقت در روح و برخورداری از رحم و شفقت. شخص ایماندار از تمام برکاتی که در مسیح یافته است آگاهی یافته و در اثر آگاهی از آنها تشویق گردد تا بر اساس آن زندگی و عمل نماید. به عبارت دیگر، شاهد تجلی یافتن این برکات در زندگی خود باشد که در اینجا به صورت حفظ نمودن اتحاد آشکار میگردد. نخستین پایه و اساس اتحاد، “دلگرمی در مسیح” است؛ فی معتقد است که این قسمت را باید در پرتو آیات قبلی یعنی آیات ۲۹ و ۳۰ از فصل اوّل درک نمود. به این معنا که ایمانداران فراخوانده شدهاند تا در مجاهده و نبردی نیکو بر ضد شرارت ایستادگی نمایند و از اینرو به خاطر مسیح متحمل رنج و سختی خواهند شد. اما در همان حالی که در این زحمات هستند، به خاطر تمام برکاتی که در مسیح نصیب ایشان شده است از دلگرمی یا به عبارتی امیدی جاودان برخوردارند. (فی ۱۹۹۵، ۲۹۱-۲۰۴)
آشکار شدن اتحاد در عمل
همچنین، عبارت «تسلی» در این قسمت اشاره به محبت خدا نسبت به فرزندانش دارد. ایماندارن بواسطۀ محبت مسیح از تسلی الهی برخوردارند و به همین خاطر این محبت را به همنوعان خود نیز نشان میدهند. این عبارت رابطۀ مستقیمی با عبارت بعدی یعنی «رفاقت در روح» دارد. پولس اشاره میکند که ایمانداران فیلیپی نه تنها از تسلی الهی برخوردارند، بلکه از بهرۀ مشارکت در روح نیز برخوردارند. در واقع، این روح مسیح است که عامل ایجاد اتحاد است؛ او محبت خدا را در دلهای ایشان نهاده (رومیان ۵:۵) و بدیشان یاری میدهد تا رشتۀ اتحاد را در محبت حفظ نمایند. و در نهایت پایه و اساس اتحاد رحم و شفقت است که ثمره و نتیجۀ زندگی در روح است. پولس داشتن رحم و شفقت را یکی از نشانههای زندگی ایمانی معرفی میکند. ایمانداران فیلیپی از محبت و تسلی مسیح برخوردار شدهاند؛ خداوند در مسیح بدیشان رحم نموده و نجات بخشیده است. بنابراین، انتظاری که از ایشان میرود این است تا نسبت به هم شفقت و محبت را در عمل نشان دهند و از این طریق “زندگی شایستۀ انجیل” را به نمایش بگذارند. (فی ۱۹۹۵، ۲۹۴-۲۹۷)
نمونۀ فروتنی مسیح (۵:۲-۱۱)
این آیات یکی از زیباترین و بحثبرانگیزترین قسمتهای کتابمقدس است. مک آرتور معتقد است که این قسمت از رسالۀ فیلیپیان در واقع قسمتی از یکی از سرودهای روحانی است که مسیحیان در هنگام عبادت میسراییدند. (مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۱۷) با اینحال، در این مورد که «آیا این سرود به صورت مستقل وجود داشته یا توسط پولس به نگارش درآمده است؟» اختلاف نظرهایی وجود دارد و اکثریت محققین بر این عقیدهاند که این قسمت توسط پولس تألیف نشده، بلکه به صورت مستقل از قبل وجود داشته و در محافل عبادتی مسیحی مورد استفاده قرار میگرفته است. اوبرایان، در نقد سه نظریۀ غالب در ردّ نویسندگی پولس یعنی: نقد ساختاری، مسائل زبانشناسی و مباحث الهیاتی (مسیحشناسی)، این نظریات را ناکافی میداند و دلایلی را در نقد این نظریات ارائه میدهد. برای نمونه، منتقدان اعتقاد دارند که مفاهیم نجاتشناسی بکار رفته در این متن، با مباحث الهیاتی پولس تفاوت دارد. به این معنا که در این قسمت به صلیب و مرگ عیسی مسیح در ارتباط با نجات بشر تأکید چندانی نشده است.اوبرایان در نقد این نگرش میگوید: «باید در برابر رویکردی که فقدان ایدههای معین را معیاری تعیینکننده در موضوع تألیف برمیشمارد، تردید نمود.» (اوبرایان ۱۹۹۱، ۲۳۹)
او در ادامه بیان میکند که نباید انتظار داشت که هر زمان پولس در مورد نجاتشناسی صحبت میکند، یک تصویر را ارائه دهد. به بیانی دیگر، منظور اوبرایان این است که پولس در موقعیتهای مختلف، از زوایای متفاوتی به واقعۀ صلیب و مرگ عیسی میپردازد. بنابراین، فقدان ایدههای همسان به معنای اختلاف یا سهلانگاری در مورد مفاهیم اساسی نجاتشناسی نمیباشد. (اوبرایان ۱۹۹۱، ۲۳۹-۲۴۱) با مطالعۀ نظریات مختلف و عدلهای که هر گروه بیان میکنند، به نظر میرسد نمیتوان پاسخ قاطعی در مورد اینکه آیا این قسمت توسط پولس تألیف شده است یا خیر؟ بدست آورد. به هرحال، این آیات مملو از حقایق الهیاتی هستند؛ به ویژه در مورد “مسیحشناسی”. البته، باید به این نکته توجه داشت که همانطور که گردون فی میگوید، دغدغۀ اصلی پولس در این جا الهیاتی نیست، بلکه او قصد دارد تا «فکر مسیح» را که همانا فروتنی و ایثار است، برای مخاطبین خود تشریح نماید. (فی ۱۹۹۵، ۳۱۶) با اینحال، این قسمت اطلاعات بسیار ارزندهای را راجع به باورهای الهیاتی کلیسای اوّلیه در مورد الوهیت و انسانیت مسیح در اختیار خوانندگان معاصر قرار میدهد.
چشم پوشی فروتنانۀ مسیح
پولس رسول ایمانداران فیلیپی را دعوت میکند تا «همان طرز فکر را داشته باشند که مسیحعیسی داشت.» (۵:۲) باید توجه داشت که این جمله امری است؛ به عبارتی، پولس به ایمانداران فیلیپی فرمان میدهد تا همانند مسیح فکر نمایند. عیسی مسیح عالیترین سرمشق و الگوی ماست؛ او به خاطر نجات انسان از تمامی شکوه و جلال الهی چشمپوشی نمود و به خاطر انسان گناهکار طعم مرگ را چشید. ایمانداران نیز باید از این ازخودگذشتگی و فداکاری مسیح سرمشق بگیرند. آیۀ ۶ بیانگر پیشموجودی مسیح میباشد؛ عیسی مسیح از ازل وجود داشته است. مک آرتور معتقد است واژهای که در این آیه «بود» ترجمه شده است، بطور معمول در زبان یونانی مورد استفاده قرار نمیگرفت. این واژه بر ماهیتِ ذاتی و موقعیت دائم عیسی مسیح تأکید میکند و الوهیت و ازلی بودن او را نشان میدهد. بعلاوه، پولس اعلان میکند که مسیح با خدا برابر است؛ با اینحال، او تمامی آن شکوه و جلال را ترک نمود؛ واژۀ «به نفع خود بهره نجست» (هزارۀ نو) دارای مفهوم «چنگ زدن» یا «محکم چسبیدن به چیزی» میباشد؛ اما مسیح بخاطر نجات انسان حاضر شد تا همه چیز را رها کند و انسان شود. (آتلی ۲۰۰۷، ۲۶۸؛ مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۱۷)
تجسم فروتنانۀ مسیح
عبارت «خود را خالی کرد» در آیۀ ۷، باعث به وجود آمدن مباحث زیادی در میان الهیاتدانانِ قرنِ هفدهمِ دانشگاههای “گیسن” و “توبینگن” در آلمان گردید. مناقشه بر سر این بود که آیا مسیح در مدت زمانی که بر روی زمین میزیست، از صفات الهی خود استفاده نمود یا نه؟ گروهی بر این باور بودند که مسیح از قدرت خود به صورت پنهانی استفاده مینمود؛ و گروه دیگر منکر این دیدگاه بودند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که هر دو گروه بر سر این موضوع اتفاق نظر داشتند که مسیح در طول دورانی که زندگی زمینی داشت، از تمامی صفات الهی برخوردار بوده است. منتها، بحث بر سر این بود که آیا از این صفات استفاده مینمود یا خیر؟. افرادی مانند “گوتفرید توماسیوس” و “چارلز گور” بر این باور بودند که مسیح در عملی داوطلبانه، تمامی خصوصیات و صفات الهی خویش را رها نمود و خود را خالی کرده، انسان شد. به نظر میرسد مشکل این دیدگاه این است که با تأکید بیش از حد بر انسانیت مسیح، الوهیت او را نادیده میانگارد. (مکگراث ۲۰۰۸، ۴۲۵-۴۲۷)
کاسمان، عقیده دارد که مسیح ویژگیها و صفات الوهی خود را محدود نمود و خود را به قدرتهای اهریمنی این دنیا و مرگ تسلیم نمود. مک آرتور معتقد است، وقتی مسیح جسم گردید خود را از الوهیتش خالی ننمود؛ بلکه از امتیازات الهی خود چشمپوشی نمود؛ او جلال آسمانی را ترک گرد، خود را کاملاً مطیع ارادۀ پدر گردانید و تجلیات الهیاش را کنار گذاشت. اما “فی” معتقد است که عبارت «خود را خالی کرد»، نوعی استعاره است که پولس بکار میبرد. او توضیح میدهد که این سرود نیایشی، پیش از پولس وجود داشته است. بنابراین، این عبارت به معنی خالی شدن از امتیازات و صفات الهی نمیباشد، بلکه به سادگی به معنای ایثار و فداکاری است که مسیح در راه نجات بشر انجام داد. به نظر میرسد نظر فی مشکلاتی را که در تفسیر این آیه به وجود میآید برطرف میکند. نظرات دیگر با تأکید بر انسانیت مسیح، الوهیت مسیح را زیر سوال میبرند؛ اما دیدگاه فی این مشکل را به کلی حل میکند. (مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۱۸؛ اوبرایان ۱۹۹۱، ۲۵۶-۲۵۷؛ فی ۱۹۹۵، ۳۲۰-۳۲۳) بنابراین، تنگیری و فروتن شدن جنبه های واقعی خالی شدن است.
فداکاری فروتنانۀ و سرافرازی مسیح
عیسی مسیح که از ازل وجود داشت و دارای الوهیت است، به خاطر محبت و فیض عظیم خدا، داوطلبانه خود را خالی کرد. به این معنا که، «به شباهت آدمیان درآمد.» (۷) او انسان شد و حاضر شد تا مانند یک غلام مطیع پدر شود؛ در واقع، هنگامی که عیسی انسان شد، تمام محدودیتها و ضعفهای انسانی را پذیرفت. او هم انسان کامل بود و هم خدای کامل. و نه تنها این، بلکه او خود را فروتن نمود و به خاطر انسان گناهکار جان خود را تسلیم مرگ نمود. (۹) آیات ۹ تا ۱۱ به سرافرازی مسیح اشاره میکند؛ تین سرافرازی در رستاخیز، صعود و نسشتن در دست راست خدا به ظهور رسید. او که خود را پایین آورده بود، حال دربالاترین جایگاه قرار دارد. همچنین، خدا «نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید» که اشاره به آشکار شدن ذات و جلال وی دارد؛ به عبارتی، خداوندی عیسی مسیح در این عبارت آشکار میگردد. (مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۱۹-۸۲۰)
آیات ۱۰ و ۱۱ را باید در چارچوب عهدعتیقی آن مورد بررسی قرار داد. خدا به زبان اشعیای نبی فرموده بود که «هر زانویی در برابر من خم خواهد شد و به من هر زبانی سوگند وفاداری خواهد خورد.» (اشعیا ۳۲:۴۵) در متن اصلی کتاب اشعیا عبارت «یهوه» به چشم میخورد که در آیات ۱۰ و ۱۱ فیلیپیان به عیسی تغییر شکل یافته است. آتلی دراینباره میگوید: «انتقال عناوین و تبایع بین یهوه و عیسی یکی دیگر از راههای نویسندگان عهد جدید برای دفاع از کامل از الهی بودن عیسی است.» در واقع، پولس اعلام میکند که عیسی خدای حقیقی و صورت دیدنی خدای نادیده است (کولسیان ۱۵:۱) پولس اعلام میکند که روزی هر زانویی در برابر عیسی خم خواهد شد؛ برخی با ایمان در برابر او زانو خواهند زد و به خداوندی او اغرار خواهند نمود و برخی با نارضایتی و برای داوری نهایی در حضور او به خاک خواهند افتاد. همچنین، عبارات «آسمان، زمین و زیر زمین» (۱۰) اشاره به کل جهان هستی چه عالم دیدنی و چه نادیدنی دارد. (مک آرتور ۲۰۰۷، ۸۱۹؛ آتلی ۲۰۰۷، ۲۷۰-۲۷۲)
نکات کاربردی متن
توجه به ادبیات نیایشی
نخستین نکتۀ کاربردی این متن را میتوان با توجه به ساختار و شکل ادبی این متن دریافت. اینکه این قسمت یک “سرود نیایشی” بوده است، این واقعیت را بر ما آشکار میسازد که باید نگرش خود را نسبت به ادبیات شعری و نیایشی و مراسم عبادتی مسیحی تغییر دهیم. هنگامی که به این متن نگاه میکنیم متوجۀ عمق وغنای الهیاتی و کاربردی آن میشویم. این موضوع به ویژه در چارچوب ادبیات و مراسم عبادتی کلیسای معاصر ایران حائز اهمیت است. به نظر میرسد در چند سال اخیر کلیسا در این مورد از تمرکز بر مفاهیم غنی الهیاتی و ایمانی، به سوی نوعی نگرش عرفانی پیش میرود. البته، این موضوع به خودی خود بد نیست؛ زیرا، تاریخ کلیسا نشان داده است که کلیسا به رابطۀ فردی و به یک معنا عرفانی با خداوند نیاز دارد و تأکید بیش از حد بر الهیات و مفاهیم نظری میتواند فرد ایماندار را به نوعی خشکی روحانی سوق دهد. با اینحال، تأکید افراطی بر مفاهیم عرفانی میتواند کلیسا را به سوی نوعی خداشناسی که ریشه در کتابمقدس ندارد بکشاند. به بیانی دیگر، به نظر میرسد کلیسای ایران به نوعی تعادل در تأکید بر مفاهیم الهیاتی و عرفانی نیاز دارد. در این بین، توجه به ادبیات نیایشی میتواند نقطۀ بسیار عالی برای ارتقاع کیفیت خداشناسی و عبادتی کلیسا باشد که فیلیپیان فصل دوّم این نکته را پُر رنگتر میسازد.
گذر از فردگرایی
نکته دوّم، گذر از فردگرایی و توجه به “مشارکت مسیحی” میباشد. به عبارت دیگر، توجه به این واقعیت که زندگی مسیحی، زندگی است مبتنی بر ایمان جمعی؛ از اینرو، اهمیت “اتحاد” در جهت بقای این زندگی جمعی، آشکار میگردد. ما به عنوان مسیحیان ایرانی باید بکوشیم تا به قول پولس: «همان طرز فکر را داشته باشیم که در مسیحعیسی بود.» (۵:۲) به این معنی که باید فروتن شویم و حاضر باشیم تا رشتۀ اتحاد مسیحی را در محبت، نگاه داریم. فیلیپیان فصل دوًم به ما درس فروتنی و از خودگذشتگی میدهد. این اتحاد و ازخودگذشتگی هدفی را دنبال میکند که همانا حفظ اتحاد در مشارکت جمعی است. نکتۀ کلیدی در این میان، “فروتنی” و “از خود گذشتگی” است. این عبارات به معنای خالی کردن خود است؛ همانطور که مسیح خود را برای کلیسا خالی نمود، ما نیز باید خود را برای مسیح و بدن او کلیسا خالی کنیم. باید حاضر باشیم تا مانند مسیح ازخود بگذریم و به دیگران بیاندیشیم. باید حاضر باشیم تا غرور و جاهطلبی را کنار بگذاریم و همۀ اعمال ما برای جلال خدا باشد نه جلال خودمان. تنها در این صورت است که میتوانیم با هم متحد شویم و به شایستگی انجیل عیسی مسیح رفتار نماییم. اما این کار تنها از طریق گذر از فردگرایی و تفکر فراخودمحور امکانپذیر است. چیزی که فیلیپیان فصل دوّم به ما میآموزد.
تأمل بر مسیح و سرمشقگیری از وی
همچنین، مفاهیم الهیاتی موجود در این قسمت از رسالۀ فیلیپیان، توجه ما را به تأمل در مسیح و عمل عظیم نجاتبخش او معطوف میکند. تأمل واقعی بر مسیح نوعی بازنگری در ایمان را به همراه خواهد داشت؛ کلیسای معاصر به این بازنگری احتیاج دارد. پولس این فصل را با «اگرها» آغاز میکند؛ این واقعیت ما را به سوی محک زدن ایمانمان رهنمون میشود. تأملات الهیاتی در این قسمت تنها برای داشتن معلومات بیشتر نیست، بلکه باید ما را به خدا نزدیکتر نماید و سبب بیداری روحانی در ما شود. این قسمت به ما میآموزد که بر مسیح تمرکز کنیم و ایمان خود را با نگاه به او مورد تفتیش قرار دهیم.
نویسنده: فخرالدین شفاعتی 2022
[1] Κρηνῖδες
[2] Mark Antony
[3] Gaius Octavius Thurinus
[4] Marcus Junius Brutus
[5] Gaius Cassius Longinus
[6] Actium
[7] Augustus
منابع
آتلی، باب. شما هم میتوانید انجیل را درک کنید. حد پولس، نامحدودی انجیل. نامههای زندان. کولسیان،افسسیان و
فیلیمون و سپس فیلیپیان. سری راهنمای مطالعاتی. درس های کتاب مقدس بین المللی. (مارشال. تگزاس
۲۰۰۰. بازنگری ۲۰۰۷)
دورانت، ویل. احمد بطحائی و دیگران. تاریخ تمدن. (انتشارات علمی و فرهنگی، 1378). نسخۀ الکترونیکی.
کتابمقدس. ترجمۀ هزارۀ نو. (انتشارات ایلام، 2014)
کتابمقدس. ترجمۀ قدیم. (انتشارات ایلام، ۲۰۱۹)
کتابمقدس ترسایان. ترجمۀ (خاص). ترجمۀ بینالکلیسایی کتابمقدس. (کانون یوحنای رسول، ۲۰۱۵) نسخۀ
الکترونیکی
مک گراث، الستر. عیسی دیباج. درآمدی بر الهیات مسیحی. (انتشارات ایلام 2008)
مک آرتور، جان. تفسیر عهدجدید؛ تفسیر آیه به آیۀ کلام خدا. (انتشارات Grace to You، ۲۰۰۷)
هِیل، توماس. استیفان تورسون. آرمان رشدی. فریبرز خندانی. تفسیر کاربردی عهدجدید. (نسخۀ الکترونیکی، ۲۰۰۱)
O’ Brien, Peter. The Epistle to The Philippians. A Commentary on the Greek Text. The New international Greek Testament commentary. (Wm. B. Eerdmans Publishing Co, 1991)
eBook
Fee, Gordon D. The New International commentary on the New Testament. Paul’s Letter to
the Philippians. (Wm. B. Eerdmans Publishing Co, 1995). eBook
Motyer, J. A. John Stott. Derek Tidball. The Message of Philippians. (InterVarsity Press,
2014). eBook