شاهدان یهوه، مورمونها، جیزز اونلیها و یگانه باوران
10/11/2022تاریخ مسیحیت در ایران (قرن چهارم)
11/11/2022تفسیر باب 28 کتاب پیدایش
پس زمینه تاریخی پیدایش
کتاب پیدایش یکی از پنج کتاب تورات می باشد. این کتاب بیشترین بحث را در میان تمامی کتابهای کتاب مقدس دارد. چون به شرح رویدادهایی میپردازد که قبل از تاریخ مدون بشر اتفاق افتاده است.[1] این کتاب با زبانی خاص اما به دور از خرافات چگونگی به وجود آمدن عالم هستی را شرح میدهد.[2] هدف نهایی نویسنده این است که نشان دهد قوم اسرائیل چگونه به وجود آمده است و برای این منظور خواننده را تا زمان خلقت نخستین انسان به عقب میبرد و ورود گناه به خلقت را بازگو میکند.[3] از باب دوازده، کتاب وارد شرح تاریخی می شود که برای بعضی قسمتهای آن شواهد و قرائن باستان شناسی کمی وجود دارد.[4]
نویسنده کتاب پیدایش
در طول تاریخ چه یهودیان و چه بعدها مسیحیان موسی را نویسنده کتاب پیدایش میدانستند.[5] خود کتاب مقدس نیز موسی را به عنوان نویسنده پیدایش اعلام میدارد.[6] زمان نگارش این کتاب هم بین 1446 قبل از میلاد تا 1406 قبل از میلاد و احتمالا در صحرای سینا اتفاق افتاده است.[7] اما همیشه کسانی بوده اند که صحت کتاب پیدایش را زیر سوال برده اند. اما اگر این کتاب و اتفاقات درون آن صحت ندارد باقی قسمتهای کتاب مقدس نیز نمیتواند صحت داشته باشد و کلاً ایمان مسیحی زیر سوال خواهد رفت.[8] اگر ابراهیم به صورت تاریخی وجود نداشته پس وعده برکتی که خدا به ابراهیم داده است نیز صحت ندارد و نجات از طریق ایمان به عیسی مسیح نیز باطل است، چون آن وعده همین نجاتی بوده که امروزه داریم. البته نگرش مبتنی بر ایمان، که کتاب پیدایش را کتابی حقیقی و الهامی میداند از همه بیشتر شیطان را ناراحت میکند. چون این کتاب داستان ورود شیطان به زندگی انسان و نهایتا با آمدن عیسی مسیح شکست رقت انگیز او را توصیف میکند.
اَدومیان از نسل عیسو
اما در باب 28 در مورد دو برادر میخوانیم. درباره قوم یعقوب که زیاد شنیده ایم. اما در مورد قوم عیسو، از او نسل ادومیان به وجود آمدند. او برای زندگی همراه با زنان خود به شهری که امروزه «پترا»[9] است می رود.[10] شهر پترا پر است از آثار معابد بت پرستی که به شکلی شگفت آور ساخته شده اند و امروزه نیز چشم بازدید کنندگان را خیره میکنند. زمانی که آنها قومی بزرگ شدند با قوم بنی اسرائیل جنگ کردند. اختلاف این دو قوم نیز از اختلاف همین دو برادر نشات میگرفت که در همین قسمت کتاب پیدایش میخوانیم. اما بعدها قوم ادومیان از بین رفتند.
مسیر سفر یعقوب
باب 28 در قسمتی از تقسیم بندی کتاب پیدایش قرار میگیرد که درباره زندگی پاتریارخها[11] صحبت میکند، و آخرین پاتریاخ یعقوب است که جد بنی اسرائیل خواهد شد. این باب نشان دهنده آغاز سفر یعقوب و آغازگر به وجود آمدن قوم اسرائیل است. اما این سفر چقدر زمان برد و از چه مسیری گذر کرد کاملا مشخص نیست. اما مفسرین نقشه هایی را ترسیم کرده اند. اما در اینجا نه مسیر حرکت و نه مقدار زمان سفر، بلکه زمان به وقوع پیوستن آن مهم است. جان مک آرتور تاریخ آن را 1928 قبل از میلاد میداند. اما اکثر مفسرین در مورد این باب به تفسیر آیه به آیه آن پرداخته اند و کمتر به پس زمینه تاریخی این باب پرداخته شده است. به همین دلیل منابع فارسی در این زمینه بسیار کم است.
اسحاق یعقوب را برکت میدهد
پیدایش 28: 1-5
ربکا که جان یعقوب را از طرف پسر دیگرش عیسو در خطر میدید تصمیم میگیرد که ازدواج او را بهانه ایی برای فراری دادنش کند. او همسر خود را قانع میکند که یعقوب باید از جای دیگری زن بگیرد تا دچار مشکلی که با زنان عیسو شدیم نشود. (پیدایش 35:26) اسحاق یعقوب را فرا خوانده و او را برکت میدهد. احتمالا یعقوب با توجه به اقدام ناشایستی که در فریب دادن پدر خود انجام داده بود انتظار توبیخ داشت. اما اسحاق اینکار را نکرد. او به توصیه همسرش ربکا یعقوب را تشویق به رفتن و جستن از خطر برادرش می کند. اسحاق این بار بیشتر از بار قبل یعقوب را برکت داد و خواست که خدا نسل او را کثیر گرداند تا از او قومهای بسیار پدید آید. (آیه 4) مد نظر اسحاق تحقق وعده ایی بود که خدا به ابراهیم داده بود که از نسل او تمامی دنیا برکت گیرند. همان برکتی که در عهد جدید و در غلاطیان باب 3 آیه 14 میخوانیم.
اسحاق موقع برکت دادن یعقوب، خدا را «الشادای» خطاب میکند. این نام نمایانگر صفت قدرت مطلق خدا است. خدای قادر متعال، این همان نامی است که خدا زمانی که با ابراهیم سخن میگفت خود را با این نام معرفی کرده بود. (پیدایش 17:1) اسحاق با گفتن این نام، خواست که یعقوب را دریافت کننده وعده خدا به ابراهیم اعلام کند. او ایمان داشت که خدای قادر مطلق میتواند از پسرش محافظت کند و او را وارث زمینی گرداند که خدا به ابراهیم وعده اش را داده بود.
حال یعقوب باید سفری حدودا 700 کیلوتری را آغاز میکرد. او باید به حران برود تا از دختران دایی خود یکی را به زنی بگیرد. یعقوب به راه افتاد. او هیچ چیزی نداشت و معلوم نبود در این مسیر چه اتفاقاتی برای او خواهد افتاد. او فقط امید داشت و همچنین برکتی روحانی که از پدرش دریافت کرده بود. او احتمالا غذایی هم برای خوردن همراه نداشت و یا اگر داشت در روزهای اول تمام شده بود. چون بعدها عنوان میکند که چیزی نداشته است. (پیدایش 10:32) او که تا این زمان خانه نشین و فردی آرام بود از این پس تبدیل به مهاجری می شود که جز امید هیچ چیزی ندارد. یک از مفسرین حرکت یعقوب را در سال 1928 قبل از میلاد میداند.[12]
زن گرفتن عیسو
پیدایش 28: 6-9
عیسو که فهمیده بود یعقوب برکت گرفته و پدر زمانی که او را برکت میداده تاکید کرده از دختران کنعانی زن نگیر، تصمیم میگیرد با ازدواج با دختری غیر کنعانی خواسته پدر و مادرش را بجا آورد. او قبلا دو زن کافر از کنعانیان برای خود اختیار کرده بود و میدانست که پدر و مادرش از زنهای کافر او خشنود نیستند. (پیدایش 26:35) پس به فکر می افتد که با این تصمیم جدید دل والدین خود را به دست بیاورد. پس می رود و دختر عموی ناتنی خود را به زنی میگیرد. «محلت» دختر اسماعیل، پسر هاجر و ابراهیم بود. عیسو با ازدواج با دختر اسماعیل در واقع تلاش میکرد با ازدواج زیاد دل والدین خود را به دست بیاورد. به عبارتی کار بد را آنقدر تکرار میکرد تا روزی به یک نتیجه خوب برسد. اما میدانیم که مسیر اشتباه هیچگاه به یک مقصد درست نمیرسد.
عیسو تصمیم داشت با اینکار گذشته خود را جبران کند و بتواند والدین خود را خشود سازد. او امیدوار بود با این کار نظر لطف پدر را جلب نموده تا شاید وصیت نامه را تغییر دهد. اما او با اینکار بر خطاهای گذشته خود می افزاید و بیشتر خانواده را دچار ناراحتی میکند. عیسو از هر چیز روحانی گریزان بود. او قبلا حتی حق نخست زادگی خود را نیز فروخته بود. (پیدایش 33:25)
یعقوب به راه می افتد و رویایی می بیند
پیدایش 28: 10-15
یعقوب به راه می افتد، طبیعتاً روز اول برای او سختی بیشتری دارد. از طرفی او خانواده خود را ترک کرده و نمیداند چه زمانی مجددا آنها را میبیند و از طرف دیگر او هنوز نگران تعقیب عیسو است. فشار و نگرانی بیش از اندازه او را پریشان کرده است. او تصمیم میگیرد در جایی که «لوز» نام دارد شب را به سر برد. یک تخته سنگ پیدا کرده و زیر سر خود میگذارد. این تخته سنگ احتمالا کارکرد محافظ را هم داشته تا از رفتن حشرات به روی سر و صورت او جلوگیری کند. زمانی که به خواب رفت در خواب رویایی دید. (آیات 11 تا 15)
او در خواب پلکانی دید که فرشتگان از آن صعود و نزول میکردند. اما آیا او یک پلکان دید یا نردبان، نمیتوان با قاطعیت گفت. چون این واژه فقط در همین قسمت از عهد عتیق به کار رفته است و نمیتوان آن را با قسمت دیگری مقایسه نمود. باید توجه داشت که در آن زمان، هم نردبان وجود داشته است و هم پلکان. در زبان عبری برای کلمه پلکان نیز یک واژه وجود دارد. آنچه که یعقوب در خواب دید در زبان عبری میتواند به معنای یک پله در حال حرکت معنا شود. یعنی پله ایی که به بالا می رفته و دیگری به پائین می آمده. این پله ها چیزی شبیه پله برقی های امروزی بوده اند. احتمال زیاد آن فرشتگان در یک پلکان در حال رفت و آمد بودند و نه از یک نردبان. اما چه نردبان و چه پلکان، مهم نیست، چون این واژه معنای سمبولیک دارد. فرشتگان نه نیاز به پله دارند و نه نردبان.
انتهای این پلکان مکان حضور خدا بوده است. عیسی زمانی که نتانائیل را دید به او گفت زمانی که زیر درخت انجیر بودی ترا دیدم و متوجه شدم یک یهودی هستی که در او مکری نیست. نتنائیل متعجب شد و گفت از کجا این را میداند؟ عیسی پاسخ داد که فکر میکنی عجیب است که من جزئیات زندگی ترا میدانم؟ اگر فرشتگان را ببینی که بر پسر انسان صعود و نزول میکنند چه فکر خواهی کرد؟ (یوحنا 51:1) عیسی با این گفته آشکارا گفت که من به آن حضور خدا هستم که فرشتگان به حضور من رفت و آمد میکنند. عیسی، پسر خدا همان رابط میان انسان و خدا است. (اول تیموتائوس 5:2) تنها رابط میان آسمان و زمین که برای بشر خاکی قابل مشاهده و درک است.
یعقوب فهمید که او تنها نیست و خدا با او می باشد. خدا وقتی در رویا به یعقوب ظاهر شد برای فریبی که به پدرش داده بود او را توبیخ نکرد. بلکه او را دلگرم کرده و وعده های پدر و پدربزرگش را به یاد آورد و به او اطمینان داد که او وارث آن وعده ها خواهد بود. در آن زمان مردم معتقد بودند کسی که از سرزمین خود میرود خدای خود را نمیتواند با خود ببرد و خدای او در همان سرزمین پدری خواهد بود. اما در این رویا خدا به یعقوب اطمینان میدهد که با او خواهد رفت و او را محافظت میکند. خدا به یعقوب وعده برکت (آیه 14) امنیت، هدایت و ضمانت (آیه 15) داد. بعدها زمانی که خدا به یعقوب میگوید به سرزمین پدری خود برگرد، این وعده را که در بیت ئیل به او داده بود به یاد می آورد. (پیدایش 3:35) یعقوب اولین بار بود که با خدا چه در رویا و چه در جلوه های دیگر روبرو میشد. اما این اولین ارتباط باعث دلگرمی او شد.
درست است که یعقوب نوه ابراهیم بود، اما به این دلیل وارث وعده نمیشد و باید شخصا به خدا ایمان می داشت و با خدا ارتباط برقرار میکرد. خدا هیچ نوه نتیجه ایی ندارد و این موضوع در حضور خدا یک امتیاز و برتری محسوب نمی شود. ما فرزندان خدا هستیم. اما فرزندان ما نمیتوانند نوه های خدا باشند، بلکه باید رابطه ایی شخصی با او برقرار کرده و فرزندان خود او محسوب شوند. (غلاطیان 3: 6 – 7) حال یعقوب هم امتیازی بابت نوه ابراهیم بودن کسب نمیکند. بلکه او با خدا ارتباط برقرار میکند. توجه داشته باشیم که اگر فقط به نوه بودن باشد، عیسو نیز نوه ابراهیم بود. از همان فرزند وعده، اما او به خدا و وعده های او علاقه ایی نداشت و قبلا همه آنها را بی ارزش دانسته بود. (پیدایش 34:25)
ستایش یعقوب
پیدایش 28: 16-22
یعقوب وقتی از خواب بیدار شد ترسید. البته که ترس خداوند آغاز حکمت است. (امثال 7:1) این ترس، او را به موضوع مهمی رهنمون کرد. او فهمید که خدا را در هر جا میتوان یافت و جایی که خدا باشد، آنجا خانه خدا است. یعقوب در این مکان خدا را به شکل خاصی ملاقات میکند. پس او نام آنجا را که «لوز» یعنی جدایی بود به «بیت ئیل» یعنی خانه خدا تغییر داد. اما نام یعنی بیت ئیل در پیدایش باب 12 آیه 8 و همینطور در باب 13 آیه 3 ذکر شده است. ابراهیم یکی از اولین قربانی هایش را در این منطقه تقدیم خدا کرد. (پیدایش 8:12) باید توجه داشت که در زمان ابراهیم نام این شهر همچنان «لوز» بوده است. اما از آنجایی که کتاب پیدایش حدود پنج قرن بعد نوشته شده است، مردم بیشتر با نام بیت ئیل آشنایی داشتند تا نام لوز. از این زمان به بعد آنجا برای یعقوب اهمیت خاصی پیدا میکند. اما متاسفانه بعدها این شهر که توسط یعقوب، خانه خدا نامگذاری شده بود مرکز بت پرستی می شود. (اول پادشاهان 16:12) حتی در آنجا بتکده هایی ساخته می شود که به دست یوشیای پادشاه تخریب می شوند. (دوم پادشاهان 15:23)
کار بعدی یعقوب پرستش خدایی که خود را به او ظاهر ساخته بود و به او وعده داده بود که از او محافظت خواهد کرد. او سنگ زیر سر خود را برداشت و آن را مانند ستونی بر پا کرد. یعقوب آن سنگ را مانند یک مذبح به کار نگرفت. بلکه آن را به شکل یادبود ساخت تا یادآور آن شب مهم باشد که تجربه مکاشفه خدا را داشت. ریختن روغن بر روی سنگ یا چیزی یک رسم در دوران باستان بود. این کار نشانگر اهمیت و ارزش آن مکان از نظر مذهبی بود. یعقوب ان مکان و خودش را وقف خدا نمود.
یعقوب یاد آورد که در شب گذشته و در رویا خدا با او عهدهایی بسته است. او برای خدا نذری کرد. اما آنچه مهم است این است که دادن ده یک که یعقوب در نذر خود بیان داشت تا زمان شریعت موسی جزء شریعت نبود. اما این یک رسم بود که در آن زمان همه آن را میشناختند. در ترجمه های فارسی در آیه 20 کلمه «اگر» وجود دارد.[13] این به معنای شرطی کردن است. اما این واژه را میتوان «چون» یا «از آنجایی که» نیز ترجمه کرد. یعنی آنچه یعقوب اعلام میداشت بیشتر شبیه یک معامله بوده است. آیا یعقوب داشت با خدا معامله میکرد؟ شاید هم اینطور باشد چون او نمیدانست که باید در حضور خدا چگونه رفتار کند. اما باید توجه داشت که معامله کردن با خدا ممکن نیست. انسان در حدی نیست که بتواند با خالق خودش معامله کند. شاید هم او تصور میکرد حال که خدا برای او کاری انجام داده او هم باید به خدا پاداشی در ازای کارش بدهد. اما اگر این کلمه را «اگر» ترجمه نکنیم میبینیم که یعقوب با خدا معامله نکرده است. بلکه ایمان خود به خدا را مورد تاکید قرار میدهد. ما باید این نذر را نه یک معامله با خدا، بلکه پرستش بی ریای یعقوب به حساب بیاوریم. خدا به او قول داده که از او محافظت میکند و او را به خانه باز میگرداند. او نیز ایمان خود را از این طریق به خدا نشان میدهد و متعهد می شود که آینده خود را وقف خدا کند. احتمالا یعقوب میدانست که لایق این فیض خدا نیست. به همین دلیل تصمیم گرفت که خدا را اطاعت کند.
اگر یعقوب میخواست با کسی از همان مناطق ازدواج کند لاجرم باید با یک بی ایمان ازدواج میکرد. اما او به پیشنهاد پدر تصمیم میگیرد که با اقوام خود ازدواج کند. ازدواج با اقوام برای غربیها زیاد آشنا نیست، اما ما که از فرهنگ شرق هستیم این موضوع را درک میکنیم و برای ما تعجب برانگیز نیست. او باید برای بیست سال آینده از خانه پدر که مأمن او بود دور باشد. اما دیگر مهم نبود. چون او خدا را یافته بود که وعده داد است که او را محافظت کند. خداوند خانه او خواهد بود. (مزمور 1:90) از این پس او تنها نیست و خدای او هم همراه او خواهد بود. همان خدایی که بعدها با نسل او همراه خواهد بود (و در میان آنها ساکن می شود. لاویان 12:26) همان خدایی که نهایتا جسم میپوشد و در میان خلقت خود ساکن می شود. (یوحنا 14:1) حال این خدا بر یعقوب ظاهر شده و باعث دلگرمی او است. خدا در آینده پنج بار دیگر بر یعقوب ظاهر می شود.
کاربرد باب 28 برای کلیسای امروز
این باب برای ایمانداران امروز نیز پیامهایی دارد. از جمله اینکه زمانی که خدا شخصی را انتخاب میکند به او برکت هم میدهد. در این باب میخوانیم با اینکه یعقوب فرد صالحی نبود و با فریب خواست نخست زادگی و برکت را از پدر دریافت کند، اما خدای ما خدایی دانا است. یعقوب از اول انتخاب شده بود و این اتفاق فقط امتحانی بود برای سنجش اشتیاق او. ایمانداران امروز برای خدمتهایی خوانده می شوند که گاه بسیار خطرناک است، و حتی ممکن است به قیمت به خطر افتادن جان آنها انجام شود. اما اگر اشتیاق خود را حفظ کنند خداوند نیز ضعفهای آنان را نادیده گرفته و آنها را برکت خواهد داد.
در باب 28 پیدایش همین مورد را درباره یعقوب میبینیم. زمانی که خدا خود را بر او ظاهر کرد خود را با نام خدای قادر مطلق معرفی کرد. بله خدای قادر مطلق میتواند از کلیسای خود حفاظت کند. او این وعده را به اسرائیل داد (پیدایش 29:32) اما کلیسا نیز اسرائیل است. (غلاطیان 16:6) اما مستلزم این است که کلیسا به این حفاظت ایمان داشته باشد و خود را وارث همان وعده خدا بداند. توجه به این نکته مهم است که یعقوب خود را وارث وعده اسحاق، و اسحاق هم خود را وارث وعده ابراهیم میدانست. کلیسا هم باید همین تفکر را داشته باشد که وارث وعده ابراهیم است. اما زمانی که ایمانداری یا کلیسایی خدمت مهمی را پذیرفت که میتواند باعث نجات جانهای زیادی گردد، باید به راه بیافتد. این به معنای بی حکمتی نیست. بلکه به راه افتادن برای انجام ماموریت و با اطمینان به اینکه خدا همراه کلیسای خود خواهد بود نکته مهمی است.
مورد دیگری که باید در نظر داشت مکر و حیله های یعقوب است که گناه می باشند، اما خدا از گناهان او چشم پوشی میکند و او همچنان انتخاب کرده نزد خدا باقی میماند.[14] امروزه کلیسا نیز در همین حالت قرار داد. کلیسا بارها و بارها در طول تاریخش دچار انحراف شده، اما خدا با صبر کلیسا را تحمل کرده و به مسیر درست باز گردانده است. خدا اجازه نمیدهد که گناهان باعث نابودی کلیسا گردند همانطور که اجازه نداد گناهان یعقوب او را از بین ببرند. بلکه دست او را گرفت و او را حمایت کرد.
اما در این باب مورد مهمی را میبینیم، یعنی پلکانی که زمین و آسمان را به هم پیوند می دهد. عیسی مسیح میگوید که آن پلکان من هستم. (یوحنا 51:1) کلیسا هم معتقد است که سر کلیسا مسیح است (افسسیان 23:5) حال جمع ایماندارانی که سر آن همان اتصال بین زمین و آسمان است، یعنی اتصال بین انسان خطاکار با خدای قدوس. این چه پیامی میتواند برای کلیسا داشته باشد؟ این پلکان نشان میدهد که چطور راه در عیسی مسیح خلاصه می شود. (یوحنا 6:14) چطور این واسطه سر جماعتی است که خود را کلیسا نام نهاده.(اول تیموتائوس 5:2)
اما نکته دیگری که از این باب باید در نظر داشت، نذر است. یعقوب در اینجا خود را وقف خدا میکند. وقف خدایی که به او وعده حفاظت داده است. خدا از کلیسای خود نیز حفاظت می کند و کلیسا باید خود را وقف خدا نماید. این وقف کردن به معنای استفاده از راحتی دنیایی نیست. وقف کردن به معنای روبرو شدن با سختیها و دشواری هایی که خدمت با خود دارد. ایمانداران باید این را در نظر داشته باشند که باید در سختیها وارد شوند و از همه مهمتر در این مسیر مانند یعقوب سهم خدا را به او تقدیم نمایند. خدا نیازی به پولهای ایمانداران ندارد. اما این قولی است که اسرائیل به خدا در قبال این حفاظت و راهنمایی داد. امروز نیز کلیسا از راهنمایی و هدایت خدا برخوردار است و باید در ادای این دِین خود وفادار باشد. (ملاکی 10:3) ایمانداران با دادن ده یک که سرمشق ان حتی قبل از شریعت موسی در کتاب مقدس به ما داده شده است میتواند در گسترش ملکوت خدا فعال باشد.
خدا یعقوب را فراموش نکرد. ما را نیز فراموش نخواهد کرد. (مزمور 7:46) او پناهگاه کلیسا خواهد بود و برای کلیسا جنگ خواهد کرد و کلیسای خود را حفظ مینماید. این باب از این جهت برای کلیسا تقویت کننده و بنا کننده است. اینکه بداند خدای قادر متعال آنچه که وعده داده بود را تا به انجام نرساند کلیسا را رها نخواهد کرد. و خدا وعده نجات را به کلیسا داده است (مرقس 14:14) بنابراین کلیسا میتواند در نهایت امر انتظار به انجام رسیدن این وعده را داشته باشد.
نویسنده: رامین باقری
دسامبر 2021
[1] کتاب مقدس. از ترجمه هزاره نو ص 11
[2] کتاب مقدس. از ترجمه هزاره نو ص 11
[3] کتاب مقدس. از ترجمه هزاره نو ص 11
[4] کتاب مقدس. از ترجمه هزاره نو ص 11
[5] دیوید پاسن، رمز گشایی کتاب مقدس، ص 35
[6] اعمال رسولان باب 15 آیه 1
[7] بهرام محمدیان، دایره المعارف کتاب مقدس، انتشارات سرخدار، ص 132
[8] دیوید پاسن، رمز گشایی کتاب مقدس، ص 34
[9] Petra
[10] دیوید پاسن، رمز گشایی کتاب مقدس، ص 96
[11] ابراهیم، اسحاق و یعقوب
[12] جان مک آرتور، تفسیر عهد عتیق، انتشارات Grace to You، ص 106
[13] ترجمه قدیم، مژده، تفسیری و هزاره نو
[14] کتاب پیدایش چه میگوید، انتشارات ایران کاتولیک، ص 109
منابع
پاسن، دیوید. رامین بسطامی. رمزگشایی کتاب مقدس. بینا. بیجا. بیتا
کتاب پیدایش چه میگوید؟. انتشارات ایران کاتولیک. بیجا. بیتا
کتاب مقدس حیات وافر. انتشارات لایف. آمریکا 2015
کتاب مقدس کاربردی، همراه با توضیحات و تفسیرها. گروه نویسندگان. گروه مترجمین. بینا، بیجا، بیتا
کتاب مقدس. از ترجمه هزاره نو. انتشارات ایلام. 2014
محمدیان، بهرام. دایره المعارف کتاب مقدس. انتشارات سرخدار. تهران. چاپ اول 1381
مک آرتور، جان. تفسیر عهد عتیق. انتشارات Grace to You. بیجا. بیتا.
مک دونالد، ویلیام. تفسیر کتاب مقدس برای ایمانداران. انتشارات خدمات جهانی فارسی زبانان. بیجا 2014
هاکس، مستر. قاموس کتاب مقدس. انتشارات اساطیر. تهران. چاپ سوم 1394
وبسایت. رازگاه. سال 2021 www.razgah.com
ویرزبی، وارن. اصیل باشید. انتشارات cook communications. بیجا. بیتا