
بررسی کار و استراحت از منظر کتاب مقدس
25/02/2025تراما، کتاب مقدس و مشاوره
رهیافتی برای درک و بهبود
نویسنده: داریوش گلباغی
تراما: زخمهایی فراتر از توان مقابله
در زندگی گاهی با تغییرات یا مشکلاتی مواجه میشویم که فراتر از تواناییهای ما برای مقابله هستند. «نورمن رایت» این وضعیت را اینگونه بیان می کند: «زمانی که یک تغییر یا مشکل به حدی برسد که تعادل و موازنه زندگی ما را مختل کند، ما دچار تراما[1] شده ایم.»[2] «سرین جونز» مینویسد، واژه یونانی باستان برای تراما، τραῦμα)) به معنای «زخم» یا «آسیب وارد شده به بدن توسط یک عمل خشونتآمیز» است. این تصویر بصری، ماهیت تهاجمی تراما را برجسته میکند؛ تراما شامل حمله یک عامل خارجی به انسانی آسیبپذیر است، بهگونهای که در او زخمی ایجاد میشود.[3] «گری کالینز» معتقد است که تراما حالتی از استرس شدید است که میتواند جسمی، روانی یا روانشناختی باشد و ثبات فرد را بهطور جدی مختل کند. [4] مطالعات مختلف نشان میدهند این وضعیت میتواند در اثر عواملی مانند تصادف، آسیبهای شغلی یا ورزشی، سوءاستفاده جنسی یا عاطفی، تجربه سوگ و فقدان، حمله تروریستی یا جنگ ایجاد شود. «و یا حتی رویدادی که به بدن آسیب نمیرساند، اما اثرات روانی شدیدی به جا میگذارد.»[5]
مفهوم تراما به واسطه کارهای زیگموندفروید درباره تجربه مجدد رویدادهای تراماتیک[6] و همچنین درمانگرانی که پس از جنگ جهانی اول، علائم «شوک جنگی» [7]را در بیماران پیگیری میکردند، به تدریج مورد توجه قرار گرفت.[8] با این حال، تا دهه ۱۹۷۰ روانشناسان غربی به این نتیجه نرسیدند که تراما میتواند از ظرفیت طبیعی افراد برای مقابله فراتر رود؛ بهویژه در واکنش به رویدادهایی مانند جنگ و بررسیهای مرتبط با سوءاستفاده جنسی. بهمین منظور، زمینهای تحقیقاتی و تحلیلی به نام «مطالعات تراما» شکل گرفت.[9] این مطالعات نشان می دهد که بیش از ۷۵٪ افراد در طول زندگی خود نوعی ترامای شدید را تجربه خواهند کرد ولی فقط ۳۰٪ از آنها دچار «PTSD» [10] یا اختلالات مرتبط با تراما خواهند شد.
تراما و کودکان
آنچه را که یک کودک تجربه می کند شاید از نظر بزرگسالان أصلا بحران نباشد. «جان جیمز» معتقد است جدایی یا طلاق والدین یا حتی از دست دادن یک حیوان خانگی می تواند در سطحی اتفاق بیفتند که جهان کودک را به لرزه درآورد.[11] به گفته «نورمن رایت» نحوه ایجاد ارتباط بین أموردر ذهن کودکان بسیار متفاوت با بزرگسالان ]والدین[ است.[12] بنابراین تراما؛ این چهار پیام مهم و عجیب را به کودکان ارسال میکند: « ۱-دنیای تو دیگر امن نیست.۲- دنیای تو دیگر مهربان نیست. ۳-دنیای تو دیگر قابل پیشبینی نیست. ۴- دنیای تو دیگر قابل اعتماد نیست.[13]»
حلنشده ماندن بحرانها در کودکی حتی میتواند شخص را در آینده برای مواجهه با تراماهای دیگر ناتوانتر کند.[14] «وان آرنم» در مورد اثرات طلاق والدین، درتحقیقاتی نشان می دهد که این بحران؛ اختلالات عمده ای در همه ابعاد زندگی شخص بوجود می آورد. او می گوید: «فرزندان طلاق؛ بیشتر در معرض ترک تحصیل قرار دارند.»[15] آنها ]کودکان[ معمولاً الگوی ناامنی، افسردگی، اضطراب و خشم را به دلیل شدت از دست دادن، تا بزرگسالی با خود حمل میکنند .[16]
برای یک کودک، تراما مانند یک زخم چرکین و مزمن است که مدام در حال عمیقتر شدن است. تحقیقات نشان میدهد که سالانه میلیونها کودک در ایالات متحده امریکا قربانی سوءاستفادههای جسمی، جنسی و روانی میشوند که بسیاری از این موارد منجر به تراماهای عمیق و پایدار میگردد.[17] این تراماها در بیش از ۸۰٪ قربانیان به مشکلات روانی و رفتاری جدی تا پیش از ۲۱ سالگی منجر میشود. از میان اختلالات شخصیتی، اختلال شخصیت مرزی [18](BPD) بیشترین ارتباط را با تجربههای تراما در کودکی دارد، به طوری که ۶۰٪ مبتلایان به این اختلال سابقه مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و یا تراما های مربوط به آنرا دارند.[19] این یافتهها بر اهمیت درک ریشههای تراما و توجه به داستان زندگی افراد در فرایند درمان تأکید دارد. براساس برآوردهای محافظهکارانه، حدود ۴۰ درصد از کودکان آمریکایی تا سن ۱۸ سالگی دستکم یک تجربه بالقوه تراماتیک را پشت سر خواهند گذاشت.[20] این تجربیات ممکن است شامل مرگ یکی از اعضای نزدیک خانواده، آزار و بیتوجهی جسمی یا عاطفی مداوم، سوءاستفاده جنسی، حوادث خشونت آمیز، من جمله خشونت خانگی باشد.
حدود ۲۷ درصد از زنان بالای ۱۸ سال و ۱۶ درصد از مردان در همین گروه سنی گزارش دادهاند که در کودکی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند. [21] «دیو زاگلر» معتقد است که «اثرات بلند مدت تراما در کودکان از خود آن واقعه خطرناک تر است.» [22] ممکن است بخش هایی از آنچه رخ داده از بین برود اما اثرات درونی آن از بین نخواهد رفت. کودک همواره در کابوسی گرفتار میشود که در آن؛ تراما یا در حال رخ دادن است یا قرار است دوباره آغاز شود.[23] این دقیقا همان مطلبی است که «بسل» آنرا تفاوت «حافظه تراما»[24] با «حافظه عادی» می نامد. [25]
تراما و خانواده
خانواده اولین و اساسیترین واحد اجتماعی است که افراد در آن رشد میکنند و ارزشها، هنجارها و باورهای اساسی خود را شکل میدهند. «پل هیبرت» در تعریف فرهنگ می گوید: «خانواده نقش معلم فرهنگ برای کودکان را دارد، اگر روزی سد خانواده بشکند، سیل همه یک جامعه را نابود می کند. »[26] در تقابل نقش خانواده، فرهنگ و جامعه «آلیس میلر» در گزارشی به تراماهای خانواده ]والدین[ و اثرات حلنشده آنها در زندگی میپردازد و نشان میدهد چگونه این آسیب ها میتوانند از طریق الگوهای نادرست خانوادگی به نسلهای بعدی منتقل شوند و رشد سالم جامعه را تحت تأثیر قرار دهند. [27]«بسل» سوال مهمی را مطرح می کند؛ « بعد از تجربه نقض وحشیانه حق و حقوقمان، چگونه می توانیم خود را مجدد به یک رابطه صمیمانه بسپاریم و یا دوباره به خود یا به دیگران اعتماد کنیم؟ »[28] و به این نتیجه می رسد که «در اشخاص آسیب دیده برقراری مجدد روابط صمیمانه بسیار دشوار می شود (اگرکه نگوییم غیرممکن است)».[29]
از طرف دیگر، مطالعات نشان داده که بهبودی از تراما تنها در بستر روابط امکانپذیر است. «هیچکس نمیتواند بهتنهایی با تراما روبرو شود.» [30] «اریکسون» معتقد است که این فرایند نیازمند بازسازی اعتماد، خودمختاری، هویت و صمیمیت است.[31] اصل اساسی در این فرایند، توانمندسازی آسیب دیده است و به گفته «هرمان» این فقط در بستر روابط میسر خواهد بود. [32]بنابراین خانواده، به عنوان نزدیکترین حلقه ارتباطی، نقشی حیاتی در این مسیر دارد. با حمایت، درک، و ارائه فضایی امن، خانواده میتواند بازمانده را در بازسازی ارتباطات و بازیابی حس قدرت همراهی کند.
تراما، هویت و شرم
رویدادهای تراماتیکی که با (خود نکوهش گری[33]) همراه است نه تنها منجر به بیگانگی فرد از دیگران میشوند، بلکه میتوانند به بیگانگی از خود و هویت شخص نیز منجر شوند. «هس» معتقد است که « تراما وجود فرد را در هم میشکند، زیرا “هویت شخص” به مکانی برای آسیب تبدیل شده است.»[34] خود نکوهشگری؛ پاسخی رایج به تراما خواهد بود، شاید به عنوان راهی برای به دست آوردن کنترل بر موقعیتی که به نظر غیرقابل کنترل میآید .«سارا تراویس» از بین رفتن احساس امنیت را نتیجه ضربه مهلک تراما می داند.[35] در نتیجه، نوعی حس ناتوانی در مورد نحوه عملکرد فرد در دنیایی که دیگر امن یا قابل پیشبینی نیست، ایجاد میشود. تراویس معتقد است که: «یکی از واکنشهای شخص آسیب دیده، میتواند شرم باشد که پاسخی است به ناتوانی، نقض تمامیت جسمانی، و تحقیر تجربهشده در نگاه دیگران»[36].
شرم تنها یک حس خجالت یا إحساس گناه نیست، بلکه موضوعی عمیق و پیچیدهتر است. «آلن دی رایت» شرم را دشمن اصلی هویت میداند و آن را خطرناکتر از حس گناه و تقصیر توصیف میکند. [37] به گفته «لانگبرگ»، در فرهنگ غرب، حس تقصیر معمولاً به اعمال اخلاقی و قضاوت درباره درست یا غلط بودن رفتارها مرتبط است، در حالی که شرم به عمق هویت و احساسات فرد نفوذ میکند و به آنچه فرد (هست)، مرتبط است، نه به (عملکرد) او.[38] دکتر «سیلوان تامکینز» شرم تراما را چنین توصیف میکند: «اگرچه تراما نیرویی بیرونی است که وارد زندگی فرد میشود، شرم نیروی درونی است که خفته درون را بیدار میکند و تحقیر و بیگانگی را به همراه دارد.» این تأثیر بهویژه در افرادی که دچار آسیبهای جسمی یا جنسی شدهاند، عمیقتر و مخربتر است. [39]
پس از رویدادهای تراماتیک، بازماندگان هم به دیگران و هم به خودشان تردید دارند. شک و تردید نشاندهنده ناتوانی در حفظ «هویت مستقل»[40] شخص است.[41] دیگر هیچ چیز آنگونه که به نظر میرسید نیست. اکنون می توان درک منسجم تری از ضربه مهلک بر بدنه هویت شخص را متصور شد. نابودی حس امنیت، تحقیر و شرم؛ ضربات مهلکی هستند که بدنه «هویت » را به لرزه در می آورند. این همان تعریف روانشناختی است که «بسل» آنرا فروپاشی یا اختلال “هویت” پس از تجربههای تراماتیک می نامد.[42]
واکنش به تراما
واکنش افراد به تراما کاملاً منحصربهفرد است و ممکن است هیچگاه مشابه دیگران نباشد. «چارلز شافر» معتقد است، تجربه، مشاهده، یا حتی آگاهی یافتن از یک رویداد تراماتیک مشابه میتواند احساسات عمیق متفاوتی مانند ترس، درماندگی یا وحشت را در فرد ایجاد کند.[43] روند درمان و بهبود این واکنشها نیازمند زمان است. با پرداختن بر روی این تجربیات، میتوان به درک عمیقتری از خود و مقاومتی پایدارتر رسید. حتی پس از بهبود نسبی، ممکن است محرکهایی باعث بازگشت خاطرات دردناک شوند.[44] در چنین مواردی، مراجعه به یک متخصص مشاوره توصیه میشود. این اقدام نهتنها نشانهای از نیاز به کمک است، بلکه بیانگر توجه و مراقبت از «سلامت روان» فرد است. علائم، واکنش ها و نشانههای رایج تراما در بزرگسالان و کودکان توسط «شافر و همکاران» مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. ) به پیوست ۱ و ۲ رجوع شود.)
کتاب مقدس و تراما
کتاب مقدس در عین حال که متنی الاهی-الهامی است، مملو از رویدادهای تراماتیکی است که تلاش انسانها برای سخن گفتن درباره خدا در مواجهه با این تجربیات دشوار را به تصویر میکشد. «سرن جونز» بر این باور است که در مسیحیت، تراما نه تنها یک موضوع حاشیهای، بلکه یکی از محوریترین جنبههای ایمان مسیحی است.[45] او بیان میکند:
« مصلوب شدن[46] عیسای ناصری و آسیب های روحی که مادر و پیروان او در حین شکنجه و اعدامش از نزدیک تجربه کردند تصویری فراتر از تراما را در ادبیات و تاریخ تجربه بشری، ارائه می دهد. نحوه ایمان آوردن تراماتیک پولس رسول و حتی افرادی که در راه عموآس؛ عیسای قیام کرده را ]به جهت ترامایی که دچارشده بودند [ نشناختند، همه و همه نشانه تراماهایی است که در آن؛ خدا قصد دارد با انسان سخن بگوید.»[47]
رنج تراما، نقش بنیادینی در شکلدهی به روایتهای اصلی ایمان مسیحی دارند. «تراویس» بر این باور است که مرگ عیسی بر صلیب نه تنها یک واقعه الهی، بلکه میتوان آنرا از منظر یک ترامای سیاسی نیز تحلیل و بررسی کرد. واقعهای که نشاندهنده خشونت، تحقیر و زخمهای عمیق بشری در تقابل با قدرت و ظلم و جهالت است.[48] پایانی که از جهاتی شرمآور و تحقیرآمیز بود. «بالدوین» تایید می کند که «در مرکز ایمان، اجتماع و خدمت مسیحی، تراماها ]رنج ها و مصائب[ عیسی مسیح، قرار گرفته اند.»[49] او حتی فراتر رفته و بیان میکند که عیسی، از این تجربه خشونت و تراما حتی جان سالم به در نبرد.[50] از سوی دیگر، «هانسینگر» به همراهی همیشگی انجیل (خبر خوش) با صلیب اشاره میکند؛ رویدادی عمومی و غیرقابل تصور که بهطور عمیقی زندگی شاگردان عیسی و شاهدان مرگ او را متحول کرد . او میگوید: «از دست دادن تراماتیک، بهعنوان یک واقعیت بنیادین، در قلب و ذهنیت مسیحی جای دارد.» [51] این نگاه، نقش صلیب را نه فقط بهعنوان نماد رستگاری، بلکه بهعنوان یادآور زخمها و تراماهای انسانی-الاهی در مرکز ایمان مسیحی نشان میدهد.
گاهی تصور میکنیم که تمامی دردها ومصائب تنها تا واقعه صلیب ادامه داشت و پس از آن همه چیز به آرامش و نظم رسید. اما «سرن جونز» بر این باور است که حتی خبر خوش (قیام مسیح) نیز میتواند بهعنوان یک رویداد تراماتیک برای شاگردان عیسی تلقی شود، زیرا آنها ناگهان با واقعیتی ]تغییری[ روبهرو شدند که چارچوبهای همیشگی ذهنی آنها، درباره زندگی و مرگ را در هم شکست. [52] چرا که قاعدتا مردگان قرار است مرده بمانند، اما ناگهان شاگردان با یک رویداد تازه ای [53]مواجه شدند؛ یک تغییر بنیادین که موازنه قوای مرگ و زندگی را بهکلی برهم زد. بنابراین، تراما بخشی جداییناپذیر از ایمان کتاب مقدسی است و نه چیزی بیگانه یا دور که پیام فیض مسیح؛ ناچار به مقابله با آن باشد. تراما در قلب روایت مسیحیت جای دارد، جایی که فیض در میان وحشت و زخمها عمل میکند و راهی برای امید و رهایی فراهم میسازد.
تمام شد
انجیل به روایت یوحنای رسول جمله قابل تاملی از عیسی بر روی صلیب بیان می کند. “عیسی پس از نوشیدن گفت: «تمام شد.» سپس سرش را خم کرد و روحش را سپرد.”(یوحنا:۳۰:۱۹)[54] «شلی رامبو» بر این باور است که اگر آخرین سخنان مسیح روی صلیب، یعنی عبارت «تمام شد» را به معنای پایان تمامی رنجها، مرگها، یا زخمهای پس از صلیب تفسیر کنیم، در واقع تجربیات کسانی را که همچنان در رنج و زخم به سر میبرند، نادیده گرفته و حتی وارونه کردهایم. [55]صلیب مسیح، بهوضوح، مرگ و رنج و آسیب را بهعنوان یک واقعیت آشکار میکند و همزمان نماد ظرفیت واقعی انسان، برای آسیبپذیری و همچنین آسیب رساندن به دیگران را بر ملا می سازد.[56] عیسی بر روی صلیب، این نماد بحران و تراما آویخته شد، جایی که رنج و خشونت انسانی در اوج خود به نمایش درآمد و در عین حال، مسیری برای فیض و رهایی گشوده شد.
برای درک این رهایی، باید زخمها و تداوم آنرا در واقعه قیام مسیح نیز در نظر بگیریم. «شلی رامبو» در روایت «شک توما» از انجیل یوحنا به اهمیت زخمهای عیسی اشاره میکند، جایی که «توما» ]ی شکاک[ دعوت میشود تا زخمهای مسیح را لمس کند. (یوحنا ۲۴:۲۰-۲۹) زخمهای دستان عیسی در قیام او، پیوندی میان مرگ و زندگی را نشان میدهند و یادآور این واقعیتاند که بدن قیام کرده عیسی، بدنی بینقص نیست، بلکه حامل حقیقت رنج و صلیب است. [57] «دبورا فان دیسن» معتقد است که قیام بدون درک زخمها ناقص است، زیرا این زخمها نماد زندگی در میان مرگ هستند و امیدی که حتی در ادامه و بدون اغماض تراما نیز زنده و پایدار باقی میماند.[58] مصائب عیسی و قیام او با دستانی زخمی نشان میدهد که درمان تراما، انکار و کتمان دردها نیست. زخمها نه نشانه شرم، بلکه نمادی از امید به زندگی و پایندگی در میان رنجها هستند. این زخمها همچنین به ما یادآوری میکنند که «ایرادی ندارد اگر آسیب دیده ایم.»[59]
مشاوره تراما
بازماندگان تراما اغلب احساس میکنند که رنج و آسیب آنها فراتر از توانایی خودشان و حتی خدا برای ترمیم است. پس بر این باورند که بازگشت به وضعیت پیش از رویداد تراماتیک هرگز ممکن نخواهد بود. [60]بهمین منظور یکی از جنبههای کلیدی مشاوره، تقویت امید و ترویج تغییر است، با صبوری و همدلی، تا تأثیری مثبت در زندگی آنها بگذارد. موضوع قابل تأمل این است که «هر فرد به شکلی منحصربهفرد به تراما، حتی در شرایط مشابه، واکنش نشان میدهد، بنابراین واکنشهای افراد ممکن است کاملاً متفاوت باشد».[61] باید به این نکته نیز توجه داشت که درمان و بهبود، فرایندی زمانبر است.«تیم کلینتون» به جنبه مهم دیگری در مشاوره اشاره می کند. او معتقد است، کلمات ابزار اصلی درمان و «مواد اولیه» مشاوره هستند و تأکید میکند که در انتخاب کلمات مناسب باید دقت کنیم، «زیرا با فردی آسیبدیده ای روبرو هستیم که ممکن است در کودکی از پدرش شنیده باشد “بابا دوستت دارد”، اما همان پدر بعدها به او تجاوز کرده باشد.»[62]
یکی از چالشهای مشاوره، پاسخ به ذهن آسیبدیدهای است که درگیر پرسشهای عمیق درباره خداست. اکثر مشاوران در اتاق مشاوره همواره با این دو پرسش روبهرو بوده اند: آیا خدا وجود دارد؟ اگر هست، کجا بود وقتی من شکستم؟[63] از آنجا که بر أساس مطالعات و تجربه؛ تراما اغلب به سکوت، انزوا، و احساس ناتوانی و بیپناهی منجر میشود، بنابراین یکی از گام های مفید در فرآیند مشاوره، ایجاد حس امنیت و فراهم کردن فضایی آرام و قابل اعتماد است تا مراجع بتواند با آرامش و اطمینان درباره تجربیات خود صحبت کند[64] وحتی خشم خود را نسبت به خدا مطرح کند.
درمانگر مسیحی در اتاق مشاوره، نماینده مسیح است. هر حرکت، از نحوه نشستن و انتخاب واژگان گرفته تا احساسات، لحن صدا و حرکات دست و بدن، باید با دقت و آگاهی عمیق انجام شود، بهگونهای که مراجع بتواند حضور مسیح را در وجود او ببیند. واکنشهای درمانگر به احساساتی مانند خشم، ترس و شکست، به ابزارهایی تبدیل میشوند که شخص آسیب دیده از طریق آنها خدا را بهتر میشناسد. در واقع، «نقش درمانگر تنها محدود به تسکین دردهای روانی نیست، بلکه او پلی است که مراجع را پس از جلسات متعدد، به سوی شناخت خدا و تجربه حضور او هدایت میکند»[65].
مشاوره باید فضایی ایجاد کند که مراجع بتواند هنگام طرح سوالاتی درباره حضور خدا و چرایی وقایع تلخ، احساسات خود را آزادانه بیان کند و از این پرسشها هراسی نداشته باشد. «نورمن رایت» می گوید: «اتفاقا در جلسات مشاوره هست که میتوان به مراجع کمک کرد تا درک کند، خدا همیشه در زندگی او حاضر است، حتی در سختترین لحظات کناراو بوده.» [66] استفاده از آیاتی مانند (یوشع ۹:۱، مزمور ۴:۲۳ و متی ۲۰:۲۸) میتواند این مفهوم را روشنتر سازد).جهت استفاده از آیات بیشتر و مناسب در حین فرآیند مشاوره به پیوست ۳ رجوع شود.)
در مشاوره مسیحی، شناخت فرد آسیبدیده و ترامای منحصر بفرد او و گوش دادن دقیق، اساس ارائهی کمکهای موثر است.[67] مشاوره مستلزم آموختن مداوم و هدفمند است. «هرگاه تصور کردیم که همه چیز را میدانیم، همان لحظه زمان آن است که خدمت مشاوره را کنار بگذاریم.»[68]در عین حال مستلزم درک درست از کلام خدا و پذیرش واقعیت «تراما» است. بنابراین ما بهعنوان حامیان آسیب دیدگان، باید کلام خدا را بهخوبی بشناسیم و آن را در زندگی و مشاوره های خود جاری کنیم، چرا که بدون اطاعت و شناخت واقعی از کلام خدایی که درد آشناست، امر مشاوره ممکن نیست. [69]
علاوه بر این، مشاوره مسیحی تنها با اتکای کامل بر روح خدا معنا پیدا میکند؛ روحی که حکمت و هدایت لازم را در مواقع دشوار فراهم میکند و ما را به عنوان نمایشدهنده شخصیت خدا معرفی می کند. کار با افراد آسیبدیده و مقابله با تاریکی و شرارت، وظیفهای است که نیازمند تکیه بر روح خدا برای مقابله با زخمهای عمیق و دردهای ناشی از تراما است. این خدمت، فرصتی است تا حضور ملموس خدا را به زندگی و مکانهایی ببریم که او هنوز شناخته نشده است و در این مسیر، خودمان نیز به زانو درآییم، با قلبی مشتاق برای شناختن بیشتر و نزدیک شدن به خدا.
در نهایت اینکه دعا بخش مهمی از مشاوره مسیحی با اشخاص آسیب دیده است و باید با توجه به نیاز و آمادگی مراجع انجام شود. «نورمن رایت» تأکید میکند که از مراجع بپرسید چگونه برای او دعا کنید و فرصت دهید درخواستهایش را بیان کند. اوهمچنین توصیه میکند که در زمان مناسب دعا کنید و مراجع را مجبور به دعا نکنید، بهویژه اگر شخص دچار خشم نسبت به خدا و یا غم شدید است. [70]دعا میتواند منبعی قوی برای بازسازی امید و آرامش در قلب شخص آسیب دیده باشد.
نویسنده: داریوش گلباغی
منابع
بسل، ون درکولک. بسل، بدن فراموش نمی کند: مغز ذهن و بدن در بهبود تروما. مترجم: اکبر درویشی. (انتشارات ملیکان، نسخه دیجیتال طاقچه)
دی رایت، آلن. رها باش خودت باش. با مقدمه گری چاپمن. مترجم: سیمین موحد. (تهران: ویدا، ۱۳۹۳)
کتاب مقدس . ترجمه مژده برای عصر جدید. (انجمن های متحد کتاب مقدس ، ۲۰۱۲)
Baldwin, Jennifer. Trauma-Sensitive Theology: Thinking Theologically in the Era of Trauma. (Cascade Books, an Imprint of Wipf and Stock Publishers, 2018)
Carr, Karen. Trauma & Resilience: Common Reactions to Trauma Adults and Children. Frauke C. Schaefer. MD.Inc; 1st edition, 2022)
Clinton, Tim. Caring for People God’s Way: Personal and Emotional Issues. Addictions. Grief and Trauma (Thomas Nelson, 2009)
Collins, Gary R. Christian Counseling. 3rd Edition: Revised and Updated. (Tomas Nelson, 2019)
Erikson, H. E. Childhood and Society, 2nd ed. (W. W. Norton & Company,1993)
Hall, Douglas John. The Cross in Our Context: Jesus and the Suffering World. (Fortress Press, 2003)
Herman, Judith L. Trauma and Recovery: The Aftermath of Violence—from Domestic Abuse to Political Terror. (Basic Books, 2022)
Hunsinger, Deborah van Deusen. Bearing the Unbearable: Trauma, Gospel, and Pastoral Care. (Eerdmans, 2015)
James, John W. and Russell Friedman. When Children Grieve. (New York: HarperCollins, 2001)
Jones, Serene. Trauma and Grace. 2nd Edition: Theology in a Ruptured World. (Westminster John Knox Press, 2019)
Kirmayer, Laurence J. Understanding Trauma: Integrating Biological, Clinical, and Cultural Perspectives. (Cambridge University Press, 2007)
Langberg, Diane. Suffering and the Heart of God: How Trauma Destroys and Christ Restores. (New Growth Press, 2015)
Nathanson, Donald L. The Many Faces of Shame. (New York: The Guilford Press, 1987)
Perry, Bruce D., and Maia Szalavitz. The Boy Who Was Raised as a Dog: What Traumatized Children Can Teach Us About Loss, Love and Healing. (New York: Basic Books, 2007)
Rambo, Shelly. Resurrecting Wounds: Living in the Afterlife of Trauma. (Baylor University Press, 2018.
Schaefer, C., MD, Frauke A. Schaefer, and Charles Schaefer. Trauma & Resilience, A Handbook: Effectively Supporting Those Who Serve God. (Inc; 1st edition, 2022)
Travis, Sarah. Unspeakable: Preaching and Trauma-Informed Theology: New Studies in Theology and Trauma. (Cascade Books, Kindle Edition)
Van Ornum, William, and John B. Mordock. Counseling with Children and Adolescents: A Guide for Non-Adopted. ( New York: Continuum, 1983)
Wright, Norman H. Crisis and Trauma Counseling. (Bethany House Publishers, 2011)
[1] Trauma
[2] Norman, H. Wright, Crisis and Trauma Counseling, (Bethany house publishers, 2011),4
[3] Seren, Jones, Trauma and Grace: Theology in a Ruptured World, (Westminster John Knox Press: 2nd edition, 2019), 12
[4] Gary R. Collins, Christian Counseling: Revised and Updated, (Tomas Nelson, 3rd Edition، 2019), 764
[5] Ibid, 772-774
[6] Traumatic
[7]“شوک پوستهای” و یا «شوک جنگی» اصطلاحی بود که برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول برای توصیف حالت روانی شدید و ناتوانکنندهای استفاده شد که سربازان پس از مواجهه با بمبارانهای سنگین و تجربههای جنگی به آن دچار میشدند. این وضعیت شامل علائمی مانند اضطراب شدید، وحشتزدگی، لرزش، فلج موقتی، و ناتوانی در صحبت کردن بود.در آن زمان، علت اصلی این حالت را ناشی از تأثیر مستقیم انفجار گلولهها و بمبها بر سیستم عصبی افراد میدانستند. بعداً روانشناسان متوجه شدند که این علائم بیشتر از استرس روانی و عاطفی ناشی از تجربههای وحشتناک جنگ سرچشمه میگیرد تا آسیب جسمی. امروزه، این حالت به عنوان یکی از اشکال اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شناخته میشود و شامل واکنشهای شدید روانی به تجربههای تروماتیک است. منبع: The Body Keeps the Score
[8] Sarah, Travis, Unspeakable: Preaching and Trauma-Informed Theology (New Studies in Theology and Trauma) )Cascade Book, Kindle Ed.(, Location No. 427
[9] Laurence. J, Kirmayer, Understanding Trauma: Integrating Biological, Clinical, and Cultural Perspectives (Cambridge University Press: 1st edition, 2007), 1
PTSD [10]یا اختلال استرس پس از سانحه (Post-Traumatic Stress Disorder) یک اختلال روانی است که پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد ترومازا مانند جنگ، تجاوز، حوادث جدی، یا بلایای طبیعی رخ میدهد.
[11] John W. James and Russell Friedman, When Children Grieve (New York: HarperCollins, 2001), 5
[12] Norman, H. Wright, Crisis and Trauma Counseling, (Bethany house publishers, 2011), 198
[13] Ibid, 338
[14] Ibid, 201
[15] William Van Ornum and John B. Mordock: Counseling with Children and Adolescents, A Guide for non Adopted (New York: Continuum, 1983), 15.
[16] Ibid, 14-16.
[17] Mainali, P. Rai, T. & Rutkofsky, I. H. (2020). From child abuse to developing borderline personality disorder into adulthood: Exploring the neuromorphological and epigenetic pathway. Cureus. https://doi.org/10.7759/cureus.9474.
[18] BPD یا اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) یک اختلال روانشناختی پیچیده و چالشبرانگیز است که با ناپایداری در خلقوخو، رفتار، روابط بینفردی و تصویر از خود مشخص میشود. این اختلال به دشواری در تنظیم هیجانات و احساسات ارتباط دارد.
[19] Sofia, Malek. Borderline Personality Disorder and Childhood Trauma: Why BPD Makes Complete Sense When Viewed Through a Trauma-Informed Lens, (Kindle Ed. 2012),70
[20] Bruce D. Perry, M.D., Ph.D., and Maia Szalavitz, The Boy Who Was Raised as a Dog: What Traumatized Children Can Teach Us About Loss, Love and Healing (New York: Basic Books, 2007), 2-3
[21] Ibid, 3-4
[22] Dave Zeigler, Traumatic Experience and the Brain (Gilbert, AZ: Acacia Publishing, 2002), 53
[23] Ibid, 54-57
[24] Trauma memory: حافظه تروما به نوع خاصی از خاطرات اشاره دارد که ناشی از تجربیات آسیبزا و شدید هستند و اغلب بهصورت متفاوتی نسبت به حافظههای عادی ذخیره و پردازش میشوند. این نوع خاطرات به دلیل ماهیت شدید هیجانی و روانی تجربه تروما، میتوانند پایدار و بهسختی قابل دسترسی یا مدیریت باشند.
[25] بسل، ون درکولک، بدن فراموش نمی کند: مغز، ذهن و بدن در بهبود تروما، مترجم: اکبر درویشی (انتشارات ملیکان:نسخه دیجیتال طاقچه)،۱۲۳.
[26] Paul, G. Hiebert, Transforming Worldviews: An Anthropological Understanding of How People Change, (Baker Academic: Illustrated edition, 2008), 12-14
[27] Alice. Miller, The Drama of the Gifted Child: The Search for the True Self, (Basic Books: 3rd -30th Anniversary, Revised, Updated ed. Edition, 2008), Kindle edition, Location No,123
[28] بسل، ون درکولک، بدن فراموش نمی کند: مغز، ذهن و بدن در بهبود تروما، مترجم: اکبر درویشی، (انتشارات ملیکان:نسخه دیجیتال طاقچه)،۱۳
[29] همان،۱۴
[30] Judith. L. Herman, Trauma and Recovery: The Aftermath of Violence – from Domestic Abuse to Political Terror
, (Basic books, 2022), 153
[31] E. Erikson, Childhood and Society, 2nd ed. (New York: Norton, 1993), 17
[32] Judith. L. Herman, Trauma and Recovery: The Aftermath of Violence – from Domestic Abuse to Political Terror
, (Basic books, 2022), 191.
[33] شناخت نوع تراما در مشاوره روانشناختی ضروری است. پژوهشگران مانند هس، تراوس، لانگبرگ و تامکینز به بررسی آسیبهایی مانند سوءاستفاده جسمی، تجاوز جنسی، سوءاستفاده عاطفی، شرم بازمانده، سقط جنین، اعتیاد و فقر پرداختهاند. هر نوع تراما پیامدهای منحصر به فردی بر هویت و احساسات فرد دارد و نیازمند درمان تخصصی است. آنها تأکید دارند که درک دقیق منبع تروما کلید ارائه درمان مؤثر و کمک به بهبودی فرد است.
[34] Cynthia. Hess, Sites of Violence, Sites of Grace: Christian Nonviolence and the Traumatized Self, (Lexington Books, 2008), 3–4
[35] Sarah, Travis, Unspeakable: Preaching and Trauma-Informed Theology (New Studies in Theology and Trauma) )Cascade Book, Kindle Edition(, Location No. 850
[36] Sarah, Travis, Unspeakable: Preaching and Trauma-Informed Theology (New Studies in Theology and Trauma) )Cascade Book, Kindle Edition(, Location No. 852
[37] آلن. دی رایت، رها باش خودت باش، با مقدمه گری چاپمن، مترجم: سیمین موحد، (تهران: ویدا، ۱۳۹۳)، ۵۳
[38] Diane. Langberg, Suffering and the Heart of God: How Trauma Destroys and Christ Restores, (New Growth Press; First Edition, 2015), 120-123
[39] Donald L. Nathanson, The Many Faces of Shame, (New York: The Guilford Press, 1987), 10 -11
[40] در روانشناسی، “هویت مستقل” به “independent identity” یا گاهی “autonomous identity” اشاره دارد. این اصطلاح به هویتی اشاره میکند که فرد بر اساس احساس خودمختاری، فردیت، و استقلال شخصی توسعه میدهد، بدون وابستگی بیش از حد به تأیید یا نفوذ دیگران..
[41] Judith. L. Herman, Trauma and Recovery:The Aftermath of Violence – from Domestic Abuse to Political Terror
, (Basic books, 2022), 53
[42] بسل، ون درکولک، بدن فراموش نمی کند: مغز،ذهن و بدن در بهبود تروما، مترجم: اکبر درویشی، (انتشارات ملیکان:نسخه دیجیتال طاقچه)، ۱۳۲.
[43] C. Schaefer, MD, Frauke , A. Schaefer, Charles, Trauma & Resilience, A Handbook: Effectively Supporting Those Who Serve God, (Frauke C. Schaefer, MD, Inc; 1st ed. , 2022), Preface, V
[44] Ibid, 207
[45] Serene, Jones, Trauma and Grace: Theology in a Ruptured World, (Westminster John Knox Press: 2nd edition, 2019), Introduction, xvi – xvii
[46] اشاره به واقعه مصلوب شدن عیسی مسیح. مصلوب شدن مسیح نیز در هر چهار انجیل عهد جدید به تفصیل آمده است. این آیات به شرح زیر است:انجیل متی فصل ۲۷ آیات ۳۲ تا ۵۶، انجیل مرقس فصل ۱۵ آیات ۲۱ تا ۴۱، انجیل لوقا فصل ۲۳ آیات ۲۶ تا ۴۹، و انجیل یوحنا فصل ۱۹ آیات ۱۶ تا ۳۷.
[47] Ibid, xvii-xviii
[48] Sarah, Travis, Unspeakable: Preaching and Trauma-Informed Theology (New Studies in Theology and Trauma) )Cascade Book, Kindle Edition(, Location No. 974
[49] Jennifer, Baldwin, Trauma-Sensitive Theology: Thinking Theologically in the Era of Trauma, (Cascade Books, an Imprint of Wipf and Stock Publishers, 2018), 120
[50] Ibid, 123
[51] Deborah van Deusen. Hunsinger, Bearing the Unbearable: Trauma, Gospel, and Pastoral Care, (Eerdmans, 2015),1.
[52] Serene, Jones, Trauma and Grace: Theology in a Ruptured World, (Westminster John Knox Press: 2nd edition, 2019), 95-96
[53] اشاره به قیام عیسی مسیح در اناجیل. قیام عیسی در چهار انجیل عهد جدید ذکر شده است: انجیل متی فصل ۲۸ آیات ۱ تا ۱۰، انجیل مرقس فصل ۱۶ آیات ۱ تا ۸ (و در برخی نسخ، آیات ۹ تا ۲۰ نیز اضافه شده است)، انجیل لوقا فصل ۲۴ آیات ۱ تا ۱۲، و انجیل یوحنا فصل ۲۰ آیات ۱ تا ۱۸. در این بخشها، داستان قیام عیسی و ملاقات او با پیروان و شاگردانش بعد از مرگ و دفن، توصیف شده است.
[54] عبارت «تمام شد» بخشی از آخرین سخنان عیسی بر صلیب هستند و به پایان مأموریت او بر روی زمین و تکمیل کار رستگاری اشاره دارند. و برخی «تمام شد» را تعبیری بر نوشیدن آخرین قطرات از جام داوری و غضب خدا، توسط عیسی می دانند که قرار بود بر تمام بشر قرار گیرد.
[55] Shelly. Rambo, Resurrecting Wounds: Living in the Afterlife of Trauma, (Baylor University Press, 2018), 6-7
[56] Douglas. John Hall, The Cross in Our Context: Jesus and the Suffering World, (Fortress Press ,2003), 42
[57] Shelly. Rambo, Resurrecting Wounds: Living in the Afterlife of Trauma, (Baylor University Press, 2018), 7-9
[58] Deborah van Deusen, Hunsinger, Bearing the Unbearable: Trauma, Gospel, and Pastoral Care, (Eerdmans, 2015), 23
[59] Ibid, 24
[60] Tim. Clinton, Caring for People God’s Way: Personal and Emotional Issues, Addictions, Grief, and Trauma (Thomas Nelson, 2009), 403
[61] C. Schaefer, MD, Frauke , A. Schaefer, Charles, Trauma & Resilience, A Handbook: Effectively Supporting Those Who Serve God, (Frauke C. Schaefer, MD, Inc; 1st edition , 2022), 204-207
[62] Tim. Clinton, Caring for People God’s Way: Personal and Emotional Issues, Addictions, Grief, and Trauma (Thomas Nelson, 2009), 434
[63] Ibid, 437
[64] R. Janof-Bulman, Shattered assumptions: Toward a new psychology of trauma (New York: The Free Press, 1992),11
[65] Tim. Clinton, Caring for People God’s Way: Personal and Emotional Issues, Addictions, Grief, and Trauma (Thomas Nelson, 2009), 434
[66] Wright, H. Norman. The Complete Guide to Crisis & Trauma Counseling: What to Do and Say When It Matters Most,) Baker Publishing Group. Kindle Edition(, 416
[67] Diane. Langberg, Suffering and the Heart of God: How Trauma Destroys and Christ Restores, (New Growth Press; First Edition, 2015), 23
[68] Ibid, 32
[69] Tim. Clinton, Caring for People God’s Way: Personal and Emotional Issues, Addictions, Grief, and Trauma (Thomas Nelson, 2009), 409-439
[70] Wright, H. Norman. The Complete Guide to Crisis & Trauma Counseling: What to Do and Say When It Matters Most,) Baker Publishing Group. Kindle Edition( , 416 , 418-419
پیوست شماره ۱: برخی از واکنشهای رایج به تراما در بزرگسالان[1]
عاطفی | رفتاری |
بیحسی یا خاموشی عاطفی شوک اضطراب یا ترس ترس از بازگشت حادثه بیقراری تحریکپذیری ناامیدی وحشت یا ترس شدید (خاص یا عمومی) احساس غرق شدن خشم نسبت به خود دیگران یا خدا کینه یا خشم شدید نوسانات خلقی کابوسهای آزاردهنده غمگینی افسردگی اندوه احساس ناتوانی یا کمبود احساس گناه از دست دادن حس شوخطبعی ناتوانی بیشتر در کنار آمدن با استرسهای عاطفی جدید یا مداوم | رفتارهای اجتنابی استفاده از الکل برای بیحس کردن استفاده از دارو (نسخهای یا غیر آن) برای بیحس کردن کنار گذاشتن فعالیتهای سرگرمکننده مشغولیت بیش از حد به کار تمایل به ترک محیط کاهش بهرهوری گم کردن یا نادرست استفاده کردن از وسایل حساسیت بیش از حد یا هوشیاری بیش از حد نسبت به محیط گریهکردن کندی یا بیشفعالی پرسهزدن بدون هدف افسردگی هیستری تغییرات ناگهانی در سبک زندگی اختلالات خواب رفتارهای پرخطر/خودتخریبی افزایش مصرف سیگار و خرج کردن بیرویه تمایل به تصادف بیبندوباری جنسی |
[1] C. Schaefer, MD, Frauke , A. Schaefer, Charles, Trauma & Resilience, A Handbook: Effectively Supporting Those Who Serve God, (Frauke C. Schaefer, MD, Inc; 1st edition , 2022), 201-203
درون فردی | جسمانی |
تحریکپذیری زود از کوره در رفتن عدم حساسیت از دست دادن علاقه به دیگران گوشهگیری/فاصله گرفتن (اجتناب از مشارکت) ناامنی اجتناب از صمیمیت بدگمانی وابستگی بیش از حد نزاع/مشاجره انتقاد از دیگران سرزنش دیگران (به عنوان نقطه تخلیه خشم و افسردگی سرکوبشده) حساسیت بیش از حد (بهراحتی آسیب دیدن) مشکلات خانوادگی صحبت کردن بیش از حد | تپش قلب تعریق سرخ شدن تنگی نفس تنفس سریع (هایپرونتیلاسیون) درد قفسه سینه حالت تهوع/استفراغ ناراحتی معده، گرفتگی، اسهال بیاشتهایی یا میل زیاد به غذاهای ناسالم لرزش عضلات کاهش شنوایی از دست دادن هماهنگی سردردهای مکرر یا میگرن درد عضلانی گفتار سریع و کنترلنشده سختی در نشستن یا آرامش یافتن سرگیجه یا غش کردن خشکی دهان و گلو نیاز مکرر به دفع ادرار ساییدن دندانها ناتوانی در بهبودی سریع از سرماخوردگی تغییر وزن (افزایش یا کاهش) بیخوابی، کابوس احساس خستگی و فرسودگی تغییر در عملکرد یا میل جنسی قطع چرخه قاعدگی |
معنوی ـ خدمتی | شناختی (افکاری) |
مشغولیت فزاینده به وظایف از دست دادن حس هدف/نقش کاهش معنای خدمت ناامیدی از خدا از دست دادن انگیزه زیر سؤال بردن باورهای قبلی ضربه به ایمان نوع نگاه به خدمت و دیگران | ناباوری وحشت سردرگمی تمرکز ضعیف گیجی ضعف در تصمیمگیری مشکل در اولویتبندی گمگشتگی حافظه ضعیف توجه ضعیف (عدم توانایی حفظ اطلاعات) مشغولیت ذهنی با خاطرات تروما مشغولیت ذهنی با سلامت اختلال در زمان (کند یا سریع شدن) افزایش سختگیری و تفکر بسته (انعطافناپذیری) احساس قدرت مطلق (ارزیابی غیرواقعبینانه از موقعیت) بدبینی یا منفینگری تفکر مطلقگرایانه (من هرگز نمیتوانم؛ این همیشه اتفاق میافتد) قضاوتهای منفی/انتقادی نسبت به خود (من کاملاً شکستخوردهام) تفکر گذشتهنگر (اگر فقط چنین میکردم؛ چرا اینطور نشد) بازگشت یا تصاویر مزاحم دیگر |
عاطفی | رفتاری ـ درون فردی |
پیشدبستانی: ترسهای عمومی اضطراب و نگرانی ـ اضطراب جدایی ترس از یادآوریها وحشتزدگی/هیستری تحریکپذیری بیحسی یا بیتفاوتی دبستان: ترس از بازگشت حادثه یا محرکهای مرتبط تمایل به بودن در کنار دیگران ترس از مدرسه اجتناب از گروههای بزرگ پرخاشگری نگرانی بیش از حد برای امنیت خانواده خشم، خصومت، پرخاشگری بیتفاوتی، کنارهگیری احساس گناه اندوه/افسردگی بیحسی یا بیتفاوتی راهنمایی/دبیرستان: خشم، خصومت، پرخاشگری احساس گناه اندوه مزمن/افسردگی اضطراب | پیشدبستانی: شبادراری مکیدن انگشت بازیهای تکراری؛ بازآفرینی تروما وابستگی اضطرابی، چسبیدن پرخاشگری/نافرمانی دبستان: چسبیدن به دیگران بازگشت به عادات ترکشده رقابت با خواهر و برادر صحبتهای تکراری؛ بازآفرینی تروما نافرمانی افت در عملکرد تحصیلی راهنمایی/دبیرستان: ناتوانی در انجام مسئولیتها بازگشت به سبکهای مقابلهای قبلی کنارهگیری اجتماعی؛ مشکلات میانفردی خودکمبینی رفتار ضد اجتماعی سوءمصرف الکل/مواد مخدر افت در عملکرد تحصیلی تغییرات ناگهانی در نگرش، سبکها، روابط، شخصیت رفتار نامتناسب با سن (ترک تحصیل، بارداری، ازدواج) بیتفاوتی |
پیوست شماره ۳: آیاتی از کتاب مقدس برای مطالعه و مشاوره در زمان بحرانهای مختلف
نیاز به تسلی
- اعداد ۹:۱۴
- تثنیه ۶:۳۱
- مزمور ۱۰:۲۷
- مزمور ۷:۴۶
- مزمور ۲۳:۷۳
- مزمور ۱۴:۹۴
- مزمور ۱۷:۱۰۳
- اشعیا ۱۷:۴۱
- متی ۲۰:۲۸
- یوحنا ۶-۳۹:۳۷
- رومیان ۸-۳۹:۳۸
صلح و آرامش
- خروج ۱۴:۳۳
- اعداد ۶-۲۶:۲۴
- مزمور ۸۵:۸
- مزمور ۱۶۵:۱۱۹
- اشعیا ۳:۲۶
- اشعیا ۱۷:۳۲
- اشعیا ۲:۵۷
- متی ۱۱-۳۰:۲۹
- یوحنا ۲۷:۱۴
- رومیان ۵-۲:۱
- افسسیان ۱۴:۲
- کولسیان ۱۵:۳
ترس
- تثنیه ۱۷:۱
- تثنیه ۲۱:۷
- اول تواریخ ۱۶-۲۶:۲۵
- نحمیا ۱۴:۴
- مزمور ۸:۴
- مزمور ۷:۲۸
- مزمور ۳:۵۶
- امثال ۶:۱۶
- اشعیا ۴:۳۵
- اشعیا ۱۰:۴۱
- ارمیا ۲۰:۱۵
- یوئیل ۱۶:۳
- دوم قرنتیان ۱۰:۱
- فیلیپیان ۹:۴
- عبرانیان ۶:۱۳
در اضطراب و نگرانی
- پیدایش ۱۵:۲۸
- ایوب ۱۲:۳۴
- مزمور ۷:۲۰
- مزمور ۱۵:۵۰
- مزمور ۲۲:۵۵
- مزمور ۱۹:۶۸
- مزمور ۷:۸۶
- امثال ۳-۶:۵
- اشعیا ۱۱:۴۰
- اشعیا ۱۳:۴۱
- متی ۲۸:۱۱
- یوحنا ۳۳:۱۶
در مواقع احساس ضعف
• مزمور ۱۰-۱۱:۳۷
• مزمور ۱۸:۵۵
• مزمور ۱۱:۶۲
• مزمور ۱۳:۷۲
• مزمور ۳:۱۴۲
• مزمور ۶:۱۴۷
• اشعیا ۱۵:۵۷
• ارمیا ۶:۱۰
• حبقوق ۱۹:۳
• دوم قرنتیان ۹:۱۲
• افسسیان ۱۶:۳
در ناامیدی
- مزمور ۱:۴۶
- مزمور ۵:۱۰۰
- مزمور ۱۱۶:۱۱۹
- اشعیا ۲۹:۴۰
- اشعیا ۶:۵۱
- ارمیا ۱۷:۳۲
- حزقیال ۱۶:۳۴
- دانیال ۲۳:۲
- حجی ۴:۲
- افسسیان ۱۸:۱
- دوم تسالونیکیان ۳:۳
- عبرانیان ۳۵:۱۰
- یعقوب ۱۲:۱
زمان های اندوه و غم
- مزمور ۷:۳۴
- مزمور ۷۱-۲۱:۲۰
- مزمور ۱۵:۱۱۶
- مزمور ۲۸:۱۱۹
- مزمور ۵۰:۱۱۹
- مزمور ۱۲۱-۸:۵
- اشعیا ۲:۴۳
- دوم قرنتیان ۱-۴:۳
زمانهای سختی و دشواری
- مزمور ۱۲:۹
- مزمور ۷:۳۴
- مزمور ۴۰-۴۰:۳۷
- مزمور ۱:۴۶
- مزمور ۱۵:۵۰
- مزمور ۱۲۱-۸:۴
- مزمور ۷:۱۳۸
- یوحنا ۳۳:۱۶
احساس ناامیدی و افسردگی
- مزمور ۵:۳۰
- مزمور ۱۸:۳۴
- مزمور ۴۰-۲:۱
- مزمور ۱۱:۴۲
- مزمور ۵:۱۲۶
- صفنیا ۱۷:۳
- یوحنا ۱۰:۱۰